از ماهیت سازمان کومله چقدر میدانی؟
سازمان کومله
گلف(پایگاه منتظران شهادت): چه زخمی به اندازۀ زخمی که خودیها بر جان آدمی میگذارند جانگداز و طاقتفرساست؟
چه غمی بالاتر از این که همخانهات، هموطنت کمر به جنگ بسته باشد و در صدد تضعیف امنیتت برآید؟
چه دردی جانگیر تر از این که دشمنت، هموطنت باشد؟
چه رنجی بیشتر از این که هموطنت برای آسیب رساندن به وطنت با اجانب متحد شود؟
مهاباد، مریوان، نقده، سنندج و پاوه؛ نخستین روزهای نهادینه گشتن انقلاب اسلامی در کشورمان بود که این شهرها به صحنۀ جنگ تبدیل و عرصۀ نبرد را به تصویر کشیدند. نبردی که از سوی اجانب نبود، بلکه ناشی از اقدامات عدهای از هموطنان خودمان بود. نبردی از سوی حزب کومله! آری کومله به شهرها آمده بود و در مناطق مختلف کردستان بلوا به پا میکرد…
بنیان نهادن سازمان کومله
پائیز سال 1342 بود؛ شماری از دانشجویان کُرد که بهتازگی از مسائل سیاسی و کمونیستی و ادبیات چپ آگاهی یافته بودند، در تهران گرد هم آمدند و سازمانی را برپا کردند. پایهگذاران این سازمان که بعدها کومله نام گرفت، عبارتند از:
- عبدالله مهتدی
- فؤاد مصطفی سلطانی (مهندس برق از دانشگاه صنعتی آریامهر)
- محمدحسین کریمی (مهندس کشاورزی)
- مصلح شیخالاسلامی (شاعر)
- ساعد وطندوست (مهندس راه و ساختمان)
- شعیب زکریایی
- فاتح شیخالاسلامی (دانشآموختهٔ جامعهشناسی)
- یدالله بیگلری (دانشآموختهٔ حقوق)
- حسین مرادبیگی
- ایرج فرزاد
- محسن رحیمی
چه زمانی سازمان کومله به آشکار ساختن فعالیتهای ضد انقلابیاش پرداخت؟
سازمان کومله به مدت 9 سال، تا تاریخ 26 بهمن سال 1357 در خفا و محرمانه به فعالیت پرداخت. طی این مدت، توانست بسیاری از شهر و روستاهای کردستان، مراکز صنعتی و دانشگاههای سراسر ایران را تحت نفوذ خود قرار دهد و در قالب یک تشکیلات گسترده و منسجم ظاهر شود.
روز 24 بهمن سال 1357 بود که یکی از پایهگذاران سازمان کومله به نام محمد حسین کریمی در جریان تصرف شهر سقز، آسیب دید و دو روز بعد بخاطر جراحتش جان باخت. از این رو سازمانی که موسوم به تشکیلات، مدت زمان طولانی را مخفیانه به انجام اقداماتی پرداخته بود، تصمیم گرفت این روز، روز فعالیت علنی تشکیلات کومله اطلاق شود.
این سازمان از اولین جریانات چپ و کمونیستی بود که از همان آغازین روزهای تأسیس حکومت جمهوری اسلامی ایران فعالیتهای ضد حکومت را آغاز نمود. در جریان درگیری سازمان کومله با جمهوری اسلامی ایران، رهبر بنیانگذار این سازمان به نام «فؤاد مصطفی سلطانی» جان باخت و پس از او، عبدالله مهتدی در بازۀ سالهای 1358 تا 1362 به رهبری کومله کردستان منصوب گشت.
دبیر کل کومله
عبدالله مهتدی دبیر کل سازمان کومله و از بنیانگذاران این سازمان است. او که فرزند رحمان مهتدی از فئودالهای منطقه بوکان میباشد، در تهران به تحصیلش ادامه داد و با مارکسیسم آشنا شد. این امر سبب شد به یک فرد مارکسیست تبدیل شود و بعدها دبیر کل کومله و حزب کمونیست ایران در دهههای شصت و هفتاد گشت، حتی تاکنون در سمت دبیر کل گروهک کومله کردستان ایران فعالیت نموده است.
«این سازمان از همان نخستین روزهای شروع بهکارش، اقداماتی مخربانه علیه جمهوری اسلامی انجام میداد و مبارزهای مسلحانه ضد انقلاب نوپای کشورمان در برنامۀ کار خود قرار داد؛ اقداماتی چون ترور و تهدید افراد، مصادره و به آتش کشیدن بیتالمال، هجوم بردن به پادگانهای نظامی، گوشهای از جنایات این گروه مافیایی است.
از اینجهت می توان برای این دسته، از اصطلاح گروه مافیایی استفاده کرد که این ظرفیت را دارند که در برابر کسب پول بیشتر حتی همگروهیهای خود را به بکشند. چراکه وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه به دور از انتظار نیست.
دارو دسته ی حزب کومله سه گروه است ابراهیم علیزاده عبدالله مهتدی، عمر ایلخانی زاده، این افراد وقتی علیه همدیگر بیانیه می دهند تند ترین و زشت ترین کلمات را به کار می برند و همدیگر را به هرگونه جنایتی که ممکن است تصور کرد، متهممی کنند، آنها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی قوم پرست و القابی از این دست می خوانند.»
منبع: خبرگزاری برنا
حماسۀ کردهای غیور در برابر هجوم کومله
مخالفت دشمنان با رهایی و استقلال کشور عزیزمان ایران، منجر بر این شده بود که آنها تمام تلاششان را به کار ببندد تا نهال نوین انقلاب را از ریشه نابود سازند. آنها از هیچ حربه و بلوایی دریغ نکردند و با هدف تجزیۀ خاک این مرز و بوم چه عوامل خارجی، و چه گروههای تجزیهطلب نظیر گروهکهای ترویستی کومله و دموکرات کردستان را علیه کشور حمایت میکردند.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، در کردستان یک غائلۀ قومی به پا شد، به این صورت که افرادی جداییخواه، در صف دشمنان این انقلاب حضور یافتند، در گروههای ضد انقلاب مسلح گشتند و فعالیت علیه انقلاب اسلامی را در پیش گرفتند.
در جریان جنگ تحمیلی به ظاهر ایران تنها با یک کشور به نام عراق وارد نبرد شده بود اما در بطن ماجرا که دقیق شویم درمییابیم صدام حسین دست نشاندهای بیش، از سوی هشتاد کشور حامیاش نیست و اغلب کشورهای کرۀ زمین برعلیه کشورمان به پا خواستهاند.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق به ایران اقدامات این گروهکها در قالب دیگری نمایان شد و فعالیتهای تروریستی و ناجوانمردانه علیه مردم جنگدیده و مظلوم صورت گرفت.
آنها در وهلۀ نخست با شعار دفاع از مردم کرد و کردستان شماری از جوانان را جذب کردند، اما دیری نپایید تا مردم به هدف اصلی آنها آگاه گشته و به مبارزه با آنها برخاستند.
مقر گروهک کومله در اوایل انقلاب، در روستای دولاب که که از توابع بخش سیروان و در 40 کیلومتری شهر سنندج است، واقع بود. شماری از مردم این روستا بدون هیچ دلیلی توسط مأموران این گروه دستگیر شده و به روستاهای مجاور منتقل میشدند.
این روستا منطقهای بین کامیاران و سنندج است که کوههای مرتفع، شیارها و درههای عمیق و گردنههای بسیاری را در خود جای داده است. به همین خاطر، این خصوصیات بهترین موقعیت را برای نبردهای نامنظم در این منطقه به وجود آورده است. از این رو احزاب ضد انقلاب نیز از زمان آغاز غائلۀ کردستان تا هنگام پاکسازی نهایی در آنجا مقرهای پدافندی بنا کرد و دائما به آنجا رفت و آمد داشت.
شهرهای مرزی ایران، بهناچار درگیر جنگ از سوی عراق شده بودند، از طرفی مردم از اقصی نقاط کشور برای دفاع از میهن، رهسپار جبهههای نبرد شده و از طرف دیگر در برخی از شهرهای کردستان، کومله قدرتنمایی میکرد.
در دومین سال از جنگ تحمیلی، هنگامیکه بسیاری از مردم کشور در جبهههای نبرد به پاسداری از شهرهای جنگزده مشغول بودند، در برخی از شهرهای کردستان کومله قدرتنمایی میکرد.
اسفند ماه سال 1360 بود و اعضای این گروهک مکررا به این روستا در رفت و آمد بودند و برای مردم این روستا از جنایات خود سخن میگفتند و آنها را تهدید میکردند که در صورت عدم همکاریشان روستا را نابود میسازند.
پیرو این تهدیدات، سازمان کومله در قالب گروهی 300 نفره، چهارشنبه 25 اسفند سال 1360، ساعت چهار بامداد این روستا را محاصره کرده و سنگرهای اطراف روستا را اشغال کردند. سپس از این مواضع آغاز به گلوله باران روستا نمودند که ایستادگی مردم روستا از ورودشان به داخل روستا جلوگیری میکند.
البته تلاش نیروهای سپاه پاسداران و سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در این مقاومت بیتأثیر نبود. آنها شماری از جوانان روستا را مسلح کردند، از این طریق موفق شدند در آن شب حماسهای عظیم و جاویدان خلق کنند و روستای دولاب را از چنگ ضد انقلابیون برهانند. حماسهای که همان شب، راه را برای 18 نفر از مدافعان هموار و به مقصدی به نام شهادت رساند.
به طور کلی این روستای غیورپرور 30 شهید، 60 ایثارگر و 15 جانباز از آن شب سرنوشتساز در تاریخ ایران به یادگار گذاشته است.
انتهای پیام/