فریبخوردگان پادگان وحشت درسرهنگ ثریا
فریبخوردگان پادگان وحشت درسرهنگ ثریا روایتی واقعی از مادرانیست که سالهاست در حسرت دیدن فرزندشان علاوه بر از دست دادن آبرو و اعتبار خود در میان فامیل و شهرشان، حال برای یافتن سرنخی از جگرگوشهاشان، آوارهی بیابانها شدهاند.
این مادران با عزمی راسخ توانستند بعد از چندین سال حضور در پشت میلههای پادگان وحشت در خاک عراق صدای اعتراض و دادخواهی خود را به گوش جهانیان برسانند و چهره غیر انسانی و کثیف آنان را در مقابل دیدگان جهانیان برملاکنند.
در فیلم سرهنگ ثریا خیلی گذرا و کوتاه روزهای تلخ خانوادههایی را به نمایش گذاشته است که به مدت هفت سال آرامش را بر خود حرام، گرمای طاقتفرسای تابستان و سرمای استخوان سوز بیابانهای عراق را با جان و دل خریدار شدند، تنها به امید سر نخی از زنده بودن و یا دیداری کوتاه با عزیزانشان، آن هم در باتلاقی به نام پادگان اشرف. جایی که به گفته شخصیت ثریا “دریایی که همه را در خود فرو میبرد”.
دختران و پسرانی که با کوچکترین وعدهای جذب این گروهک شدند. و خود را آوارهی نقطعهای نامعلوم کردند. این فیلم به درستی و بسیار نامحسوس تلاش منافقین را برای جذب جوانان از راههای مختلف به تصویر کشیده است.
کسانی همچون ثریا عبداللهی که فرزند ورزشکار خود را به امید کسب مدال قهرمانی راهی سفری بیبازگذشت کرد. امیرعلی، پسری ورزشکار که سودای غرب و وعدههای عدهای وطنفروش با نام مجاهدین خلق، او را راهی پادگان اشرف کرد…
و یا مرتضی که در دوران جنگ ایران و عراق به اسارت نیروهای صدام درآمده بود و در پادگان العماره شاید برای فرار از زیر شکنجههای رژیم بعثی جذب منافقین شد و در انتها سهم مادر از آن همه رنج تنها مرگ بود.
یا دختری که در فیلم سرهنگ ثریا با عنوان “جدا شده” مورد خطاب قرار میگرفت. شخصیتی که بعد از عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) از این گروهک جدا شده بود و حال برای همدردی با این خانوادهها در کنارشان قرار گرفته بود، اما در نهایت باز هم قربانی نفوذیهای منافقین قرار گرفت و سرنوشتش نامعلوم ماند…
هر آنچه بود بعد از سالها پرداختن از زاویه دید یک مادر فرزند باخته که به صراحت به ماجرای فریب و اسارت جوانش پرداخته شده بود با همه کاستیهایش در فیلمنامه و صحنهها بر دل نشست. شخصیت اصلی فیلم به نام ثریا عبداللهی یکی از همین مادران چشم بهراه بود که خانم ژاله صامتی نقش او را ایفا کردند.
ایشان طی مصاحبهای با خبرگزاری همشهری بیان فرمودند:
«من سرهنگ و یا نظامی نیستم. در تمامی مصاحبه هم اعلام کردم که من مادرم و سرهنگ لقبی است که فرماندهان پلیس و ارتش عراق بعد از ۴ سال تحصن در پشت درهای زندان الموتی رجوی در عراق و فعالیتهای شبانهروزی به من دادند. سرهنگ ثریا فقط من نوعی نبوده و نیستم. سرهنگ ثریا، نماینده تمام خانوادههای قربانی فرقه تروریستی رجوی است. افراد زیادی کنار من و پیگیر آزادی فرزندانشان هستند و نباید این حرکت به اسم یک نفر به نام ثریا تمام شود. هدف سرهنگ ثریا، دادخواهی است و از همه رسانهها و مردم درخواست میکنم تا دیر نشده به فریاد فرزندان اسیرمان برسیم.»
درست است که فیلم سرهنگ ثریا همچون قطرهای از یک دریا محسوب میشود اما باز هم شخصیت اصلی فیلم خانم ثریا عبدالهی راضی هستند که بعد از سالها تلاش، صدای اعتراض مادران و پدران این افراد فریب خورده به جشواره بین المللی سینمایی فجر کشیده شد و هرچند موقت التیامی شد بر زخمهایی که هرگز تیمار نخواهد شد.
انتهای پیام/