کودتای نوژه، نقابهایی که بر زمین افتاد!
کودتا در لغت به معنی تؤطئه و اقدام ناگهانی نظامیان یک کشور برای براندازی حکومت حاکی آن کشوراست. تابستان سال 1359 تعدادی از افسران ضد انقلاب ارتش، با طرح کودتای نوژه قصد داشتند با بمباران خانه امام خمینی(ره) و تعدادی از پایگاههای مهم، جمهوری اسلامی را برانداز کنند. اما این عملیات با حضور انقلابیون، امداد و عنایات الهی، در ۱9 تیرماه ۱۳۵۹ با دستگیری و محکوم کردن تعدادی از عوامل آن ناکام ماند. در این گزارش قصد داریم درباره اهداف و عاقبت این کودتا بپردازیم.
زمینههای کودتای نقاب
پس پیروزی انقلاب، زمانی که ارتش و دیگر ارگانهای کشور نابه سامان شده بود و حکومت جمهوری اسلامی در حال شکلگیری بود؛ برای دشمنان انقلاب فرصت خوبی بود تا به طراحی کودتایی برای از میان بردن جمهوری اسلامی، اقدام کنند.
از طرفی آمریکاییها بر این باور بودند که در اندک زمانی، جمهوری اسلامی نیز همانند دوران پهلوی اختیاراتی به او میهد و قادر است رویدادهای ایران را در اختیار بگیرد. اما آرمان انقلاب، استقلال بود که پس از پیروزی انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی ایران، منافع نا مشروع و راههای نفوذ این کشور را از بین برد.
آنان برای کاهش قدرت و سرنگونی نظام اسلامی طرحهایی را به اجرا گذاشتند؛ که تمام این طرحها با شکست مواجه شد و جایگاه آمریکا در جهان تحقیر شد. و از حمله مستقیم به ایران صرف نظر کرد.
پس دو طرح برای سرنگونی نظام ارائه کرد:
- حمله نظامی همهجانبه به ایران توسط کشوری سوم
- کودتای نظامی
از همین رو آمریکا به شاپور بختیار(آخرین نخستوزیر پهلوی) که بعد از پیروزی انقلاب به فرانسه هزیمت کرده بود، فشار آورد تا از طریق آن به اهداف شوم خود دست یابد. از آن پس بختیار به عنوان مجری طرح و پشتیبان عملیاتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شد. و دفتر او در پاریس محل اجتماع مخالفین و مرکز تجمع سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی شد.
پرویز قادسی (نظامی هوادار بختیار)، اولین نفری بود که در دی ماه سال 1358 ، طرح عملیاتی کودتای نوژه را به منظور نجات قیام ایران بزرگ به نام نقاب را داد. پس از نشستهایی که در تهران با افسران ارتشی مخالف انقلاب گذاشته شد، در نهایت این طرح توسط اعضای مخالف انقلاب تایید شد. اما اختلافهای فراوان بر سر مقدم بودن جنگ یا کودتا بین اعضا بهوجود آمد.
دو ماه بعد بنی عامری برای ملاقات با بختیار به پاریس رفت. در جلسه مشترک با نمایندگان سیا و موصاد دو تصمیم بزرگ برای فروپاشی انقلاب گرفته شد، آنها بر این باور بودند که با کودتا میشود نظام جمهوری اسلامی را برانداز کرد و دیگر نیازی به جنگ نیست. در آخر جنگ در الویت دوم آنها قرار گرفت .
طرح کودتای نقاب
16 خرداد 1359 سازمان انقلاب تشکیل شد. رؤسا نظامی این سازمان متشکل از شاخه سیاسی، به ریاست و شاخه پشتیبانی، به ریاست منوچهر قربانیفر (رئیس شرکت کشتیرانی استارلاین) که این هر دو شاخهها به ریاست محمدباقر بنیعامری مدیریت میشد. و سازماندهی کودتا را نیز ابوالقاسم خادم و سپس جواد مرزبان بر عهده داشتند.
ابوالقاسم خادم (مشاور بختیار در امور امنیت ملی و عضو حزب ایران)، رضا مرزبان (از نزدیکان بختیار و از رهبران جبهه اتحاد ملی و از اعضای ستاد بختیار در پاریس) و پرویز قادسی (افسر رژیم محمدرضا پهلوی و شهردار سابق آبادان) سه نفر از بشمار میرفتند.
اعضای اصلی شورای سازمان نقاب از آن پس شروع به عضوگیری افسران نیروی هوایی و زمینی ارتش کردند. آنان با کمک آمریکا و اسرائیل مسلح شدند، و شامگاه 18 تیر را برای آغاز عملیات انتخاب نمودند. مرحله اول عملیات تصرف پایگاه نوژه بود تا عملیات را از این پایگاه هدایت کنند.
چرا به کودتا نقاب، کودتای نوژه نیز میگویند؟
در طرحهای اولیه این کودتا مکان اجرا عملیات، فرودگاه مهرآباد در نظر گرفته شده بود. اما بعد از مدتی آقای محققی (رهبر تیم عملیاتی پرواز) و دیگر خلبانان به این نتیجه رسیدند که کودتا از پایگاه سوم شکاری در همدان آغاز شود.
این پایگاه تا قبل از انقلاب به نام پایگاه شاهرخی و بعد از انقلاب در مدت کوتاهی به پایگاه حر نام گرفت، و در مرداد سال 58 پس از به شهادت رسیدن سرهنگ دوم خلبان محمد نوژهای توسط ضد انقلابیون، نام این پایگاه به پایگاه هوایی شهید محمد نوژه مزین شد. و به همین دلیل نام دیگر این کودتا را کودتای نوژه نیز مینامند.
دلالیل انتخاب پایگاه شهید نوژه
- یکی از رهبران این کودتا (آقای محققی) در دوره پهلوی، به مدت 5 سال فرمانده این پایگاه بود و آشنایی کامل با پرسنل، اماکن و تجهیزات را داشت.
- آقای محققی به آن اشاره کرده بود که “اگرعملیات از فرودگاه مهرآباد آغاز شود هنگام بلند شدن هواپیماها مردم متوجه میشوند و فرودگاه را تصرف میکنند.” پس باید پایگاهی انتخاب میشد که هم به تهران نزدیک باشد هم از شهرهای اصلی کمی فاصله داشته باشد. که پایگاه شهید نوژه همۀ این ویژگیها را دارا بود، و مکان مناسبی برای این کودتا بود.
کمک عراق به کودتاچیان
هنوز جنگ تحمیلی به طور رسمی آغاز نشده بود، اما بین ایران و عراق خصومت وجود داشت. از همین رو در مرحله دوم عملیات، افسران کودتا با رژیم بعث عراق هماهنگ کردند که در روز ۱۹ تیر ۱۳۵۹، وارد مرز ایران شوند و در پی حمله عراق، آژیر قرمز پایگاه که رمز شروع کودتا نیز بود به صدا درآید، بعد به بهانۀ پاسخ به ارتش عراق، خلبانان وابسته به کودتا، در ظاهر برای حرکت به سمت مرز، به تهران برسند و با بمباران تهران، به اهداف از پیش تعیین شدهشان دست یابند.
آنان میخواستند جماران، مراکز سپاه، نخستوزیری، انبار مهمات ارتش، مجتمع مسکونی نمایندگان مجلس و چند مرکز دولتی را بمباران کنند. حتی برای ورود شاپور بختیار و اعلام حکومت نظامی نیز برنامه ریزی شد. مرحله بعد دستگیری همه عوامل حکومت و تیرباران آنان بود.
چرا کودتای نوژه لو رفت؟
درباره نحوۀ افشای کودتای نقاب روایتهای مختلفی گفته میشود. برخی شخصیتهای انقلاب پیش از دستگیری کودتاچیان خبر این کودتا را داشتند. پس از کشف کودتا حزب توده نیز مدعی این افشاگری شد. اما احسان طبری ادعای تودهایان را تکذیب کرد. برخی نیز روایت کردند که عراق این کودتا را افشا کرده.
اما روایتی که اعتبار بیشتری دارد، روایتی از زبان مقام معظم رهبری است:
کودتاچیان همچنان درحال عضوگیری نیرو به اعضای کودتا بودند و همه برنامههای کودتا به درستی و طبق برنامه پیش میرفت. روز دوشنبه، سه روز مانده بود به انجام عملیات کودتا، خلبانی در تهران با سروان نعمتی ملاقات میکند و در جریان کامل کودتا قرار میگیرد. و به او ماموریت بمباران خانه امام خمینی (ره) را میدهد. به گفته مستندات موجود خلبان ذکر شده در مقابل نوع مأموریت و وسعت کشتار مردم غافلگیر و مردد میشد.
شب در خانه موضوع کودتا را برای برادر و مادرش بازگو میکند. مادرش به او میگوید “«تو نه تنها نباید این کار را بکنی، بلکه باید به انقلابیون خبر دهی و جلوی این کار را بگیری که اگر غیر از این باشد شیرم حلالت نیست.»”
به گفته سید علی خامنهای (نماینده وقت امامخمینی در شورای عالی دفاع): “« در بامداد چهارشنبه 18 تیرماه، نزدیک اذان صبح، دیدم که در منزل ما را به شدت میزنند، من رفتم دیدم میگویند یک ارتشی آمده و با شما کار واجب دارد. دیدم یک نفر تکیه داده به دیوار، با حال کسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده،
گفتم شما با من کار دارید؟
بلند شد و گفت: بله
گفتم: چه کار دارید؟
گفت: من کار واجبی دارم و فقط به خودتان میگویم!
من به حرفش حساس شدم. احتمال این بود که سوءنیتی داشته باشد، اما دیدم نمیشود به حرفش گوش نداد. یک جایی گوشه حیاط نشستیم. آثار بیخوابی و خیابان گردی و خستگی و هیجان در وی پیدا بود. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعی تشکیل شده و تصمیمی بر کودتایی گرفته و پولهایی به افراد زیادی دادهاند، به خود من هم پول دادهاند و قرار است جماران و چند جای دیگر را بمباران کنیم.
پرسیدم: که کی قرار است این کودتا انجام شود؟
گفت: امشب.
من دیدم مسئله خیلی جدی است و باید آن را پیگیری کنم. در این بین این احتمال را میدادم که یک سیاست باشد و بخواهند ما را سرگرم کنند، اما در عین حال اصل قضیه آنقدر مهم بود که با وجود این احتمالات لازم بود آن را پیگیری کنیم.»”
کمی بعد نیز یکی از درجهداران تیپ ۲۳ نوهد ارتش، که او نیز عضو کودتاچیان بود. کودتا را افشا و به همکاری برای براندازی جمهوری اسلامی ایران اعتراف میکند. بدینسان به فاصله چند ساعت از سوی دو عنصر ملحق شده به کودتا، انقلاب را در برابر خطری که در چند قدمیاش کمین کرده بود، آگاه کردند.
ستاد خنثی سازی کودتا نوژه
تا قبل از این اعترافات، احتمال وقوع کودتا احساس شده بود، و ستادی مرکب، متشکل از نمایندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیته انقلاب اسلامی، کمیته اداره دوم ارتش، اطلاعات، ارشاد، انجمن اسلامی نیروی هوایی، گروه ضربت مهدیه قصر فیروزه و تیپ نوهد به نام «ستاد خنثی سازی کودتا» تشکیل شد، اما ستاد اطلاعات دقیقی از زمان و برنامهی کودتا، در اختیار نداشتن، اما با افشای اطلاعات کودتا توسط خلبان ذکر شده، و پس تا حدود کمتری توسط درجه دار تیپ ۲۳ نوهد، این اطلاعات سریعا در اختیار ستاد خنثی سازی کودتا قرار گرفت و عملاً افشاگری این دو نفر موجب شد تا ستاد خنثیسازی بتواند جلوی کودتا را بگیرد.
با جمع بندی اطلاعات و تکمیل آن عملیات مقابله با کودتای قریب الوقوع، به سرعت در دو محور پارک لاله و پایگاه شهید نوژه طرح ریزی شد. 40 نفر از خلبانان قرار بود در مقابل پارک لاله در خیابان کارگر جمع شوند و با اتوبوس به دیگر خلبانان کودتا در پایگاه هوایی نوژه در همدان برسند.
بخش عمدهای از نیروهای به کار گرفته شده برای خنثی سازی کودتا، در پایگاه شهید نوژه متمرکز شد و عملیات مربوط به پایگاه نوژه در دو قسمت داخل و خارج پایگاه به اجرا گذاشته شد.
به این ترتیب همزمان با شروع کودتا، نیروهای ستاد خنثیسازی وارد عمل شدند و تا آخرین مراحل سرکوب کودتا به کار خود ادامه دادند. به دستور شورای انقلاب ایران، تمامی مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشور برای جلوگیری از فرار کودتاگران بسته شد. پس از آن مأموریت رسیدگی به امور پرونده متهمین کودتا را به محمد ریشهری (رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش) واگذار کردند.
ریشهری بر این باور بود که: “اگرچه کسانی که برای خدمت به بیگانگان به ملت و انقلاب اسلامی خیانت کردهاند باید کیفر خیانت خود را بینند تا دیگران عبرت بگیرند، اما ضرورت مجازات از تلخی آن نمیکاهد.”
عاقبت کودتاچیان
پس از دستگیری، ۱۱۴ نفر از کودتاچیان، به مجازاتهایی از حبس ابد تا ۱۰ ماه محکوم شدند، اما بعد از مدت کوتاهی تقریباً همگی این افراد به اصرار ریشهری و شهید سرلشکر فلاحی مشمول عفو عمومی امام قرار گرفتند و آزاد شدند. همچنین تعدادی از عوامل بلندپایه و درجهداران ارتش که شاخه اصلی در این کودتا بودند، محکوم به اعدام شدند. سعید مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی و آیت محققی، در بازجوییها به همکاری خود با بختیار اعتراف کردند و هردو اعدام شدند.
منبع: /https://www.iribnews.ir/