کتاب “اسوه های مهربانی” خاطرات برادر غلامعلیرجایی است که علاوه بر گزارشگری، در جبهه همراه رزمندگان بوده است.
او از رزمندهای یاد میکند که خود را روی سیمهای خاردار انداخت تا همرزمانش از محاصره خارج شوند، یا رزمندگان ایثارگری را تصویر میکند که رویمینها رفتند تا دیگران از میدانمین عبور کنند.
در “تونل پیروزی” از حفر تونلی در جبهه ی کرخه سخن میگوید. که باعث هدایت رزمندگان به پشت سنگرهای دشمن و اسارت تعداد زیادی از فرماندهان، افسران و درجهداران عراقی شد. “اسوههایمهربانی” حکایت دو رزمنده ی بسیجی آرپیجی زن است که در مسیر تانکها منتظر پاتک دشمن میمانند تا با شروع عملیات تانک ها را از بین ببرند. سپس نحوه ی اسارت افراد دشمن و زخمیشدن خود را بیان میکند.
“سرسختیمجنون” شرح جنگ در جزایر مجنون و هور و احداث پل حیرتانگیز و طویل خیبر است و ایثار رزمندگاناسلام.
“حماسهخیبر” شرح بازدید یکی از نمایندگان مجلس از منطقه عملیاتی و فدارکاریهای خلبانان و شهادت دو تن از بسیجیهاست.
در “سوز زلیجان” از سرمای شدید زمستان در دشت زلیجان و اراده ی پولادین بسیجیها سخن گفته است.