شهید “برات محیطیپناه”، از جوانان انقلابی و مبارز ایران اسلامی، در دوران انقلاب ازدواج میکند و پس از مدتی اولین فرزند وی با نام “مرضیه” به دنیا میآید. پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی، وی، که در آتشنشانی کار میکند، تصمیم میگیرد به جبهه برود، اما مدتی اعزام وی به تاخیر میافتد، تا این که از طریق گردان مالک اشتر به جبهه اعزام میشود. در این زمان فرزند دوم وی با نام “منیره” و پس از چندی فرزند دیگرش، روحالله، به دنیا میآید. در این میان وی به عنوان رئیس ایستگاه آتشنشانی شماره 11 منصوب میشود و همسر وی با این تصور که شاید بتواند از این طریق برات را راضی کند که دیگر به جبهه نرود، با او صحبت میکند اما برات نمیپذیرد. او که میداند این آخرین اعزام است سعی میکند رضایت مادر و همسر خود را به طور کامل جلب کند. وی سپس از طریق گردان امام حسین (ع) عازم جبههها میشود و در یک عملیات، در حال کمک به یکی از مجروحین جنگی به فیض عظیم شهادت نایل میشود.
ایستگاه شماره یازده
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- شهیدان -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | اصغر فکور |
ناشر: | شهرداری تهران، اداره کل امور ایثارگران : قدیانی |
سال نشر: | 1386 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1126965 |