“حجتالله کاظمی” اهل خلیلآباد خمین بود، در دوران کودکی، پدر وی به دلیل اطاعت نکردن از اربابهای آن دوره تهدید به مرگ میشود، به همین دلیل حجت به همراه خانوادهاش به تهران میآیند. وی در دوران انقلاب به مبارزات سیاسی میپردازد و پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه میرود و در مرحلهی سوم عملیات بیتالمقدس مجروح میشود. او پس از بهبود، دوباره به جبهه بازمیگردد و این بار در ارتفاعات 1905 به اسارت دشمن درمیآید. حجت در اسارت متوجه میشود که یک جاسوس ایرانی در میان عراقیهاست و برای این که وی را تنبیه کند خود را به دیوانگی میزند و اطلاعات اشتباهی به او میدهد. طی اتفاقاتی حجت موفق به فرار از دست دشمن میشود و به جبهه بازمیگردد و همانطور که آرزو داشت، گمنام به شهادت میرسد و جسد وی در جبههها باقی میماند. تا این که پس از گذشت چندین سال از پایان جنگ، جسد وی را یافته و به خانوادهاش تحویل میدهند.
یک خاکریز تا بهشت
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- شهیدان -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | اصغر فکور |
ناشر: | قدیانی |
سال نشر: | 1386 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1129334 |