کتاب «جغرافیای رازها» مجموعه اشعار عاشورایی ابوالقاسم حسینجانی، شاعر معاصر است.
این کتاب شامل چهار بخش غزل، نوسرودهها، مثنوی و همچنین دوبیتی و رباعی است که هر بخش به شیوهای زیبا و بر اساس محتوای اشعار آن نامگذاری شده است.
برای مثال حسینجانی برای بخش غزل نام «کوفه این تردیدی ست، که شمایان دارید» را انتخاب کرده و «نبودن؛ نه این و نه آن بودن» اسم بخش نوسرودهها است. همچنین شاعر عنوان «زبان شورش کولاک» را برای دوبیتیها و رباعیها و «کربلا؛ جفرافیای رازها» را برای بخش مثنویها انتخاب کرده است.
جغرافیای رازها از آن دست کتابهایی است که بخشی از حافظه ادبیات معاصر و خاصه ۳ دهه اخیر را در خود جای داده است و به عبارتی همانند «گنجشک و جبرئیل» روانشاد سید حسن حسینی بندرت میتوان شاهد انتشار چنین کتابهایی بود و قطعا میتواند کتابخانه هر اهل فرهنگ و ادبی را بخوبی زینت دهد و جان و روان انسان را جلا بخشد.
کتابی که برخلاف بسیاری از آثار آیینی وارد کلیشه و نمادهای تکراری نمیشود و در کنار زیباییشناسی خاصی که یک اثر هنری و ادبی باید داشته باشد به دنبال بازتعریفی از زندگی است و همان طور که در مقدمه آمده است مولف سعی میکند با کیمیای کربلا راهبردیترین راهکاری را که میتوان به واسطه آن از شر تردید و تکرار و تقلاهای باتلاقی رهایی پیدا کرد، بنمایاند.
آقای حسینجانی شاعر شعر معروف “جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم” که جناب آهنگران آن را خوانده است . این شعر در کتاب “جغرافیای راز ها ” آمده است. شعری دیگر از این کتاب را زمزمه کنیم:
“کربلا، زاری نیست؛ دین، عزاداری نیست
مومنِ گریه به دست!
ذوالفقارِ تو، کجاست؟!
آی… مردم، مردم!
مویه، راهِ حل نیست
روحِ عاشورایی،
راه حلّ دُنیاست.”