از پارکنیگ بیرون آمدم و میخواستم پسرم را با ماشین تا مدرسه برسانم. وارد خیابان اصلی که شدیم، ماشین خاموش کرد. به پسرم گفتم: همیشه این ماشین یک اشکالی دارد، اما تو مثل پدرت نباش و همیشه ماشین را تمیز و مرتب نگه دارد. پسرم بوی بدی احساس کرد. گفتم شیشه را بالا بکش، تا وقتی که مردها شهردار هستند وضع شهر همینطور است. باز به راه افتادیم چند بار دیگر ماشین خاموش کرد و صدای بوق بقیة ماشینها را درآورد. پسرم اشاره کرد که ترمزدستی بالا است و بوی لنت سوخته همه جا را گرفته بود. ترمزدستی را خواباندم و تا وقتی به مدرسه رسیدیم، دیگر هیچ حرفی نزدم. کتاب حاضر شمارة نخست از مجموعة «آثار نوقلمان ادبی» و مشتمل بر داستانهای کوتاهی تحت عنوان دیدار؛ عیدی؛ رد پا؛ کیلویی چند؛ سین آخر و… است. داستان مذکور «کیلویی چند» نام دارد.
فریادهای بیصدا
موضوع: | داستانهای کوتاه فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | میترا هنرمند؛ با حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. |
ناشر: | انجمن قلم ایران |
سال نشر: | 1388 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1676188 |