ادبیات جنگ در همه جای دنیا حول محور دو مضمون عمده شکل گرفته است. تضاد آشتی ناپذیر دو نیروی متخاصم و دیگری، مضمون پیچیدهتری بر تشابهات بین انسانها .ادبیات شکل گرفته بر پایه تشابهات نیروهای متخاصم را به ادبیاتی چند پهلو و پیچیده بدل میکند. داستان «دیگر اسمت را عوض نکن» بر پایهی همین تشابه شکل گرفته. نامهای نوشته میشود و در چندین نسخه در مرز ایران گذاشته میشود و اتفاقی این نامه به دست یک سرباز وظیفهی ایرانی میافتد. سرباز ایرانی که باور ندارد نامه از طرف یک عراقی نوشته شدهباشد، برای فرستندهی خیالی نامه جواب می نویسد. نامهنگاری بین افسر عراقی و سرباز ایرانی شروع و دوستی بین این دو آغاز میشود. دوستی که از راه دور و به صورت مبهم شکل میگیرد و هرگز نمیتوانند همدیگر را ببیند. آنچه مانع دیدار این دو میشود نقشی است که آنها به عنوان نگهبانان مرزی قبول کردهاند و نمیتواند از این وظیفه شانه خالی کنند. انگیزهی نامهنگاری افسر عراقی، گمشدهای است که در خاک ایران دارد. و آن گمشده چیزی نیست مگر مادر ودختری که به هنگام اشغال خرمشهر جان آنها را نجات داده است. افسر عراقی هیچ از سرنوشت این مادر و دختر آگاه نیست. و از سرباز ایرانی میخواهد که او را در پیدا کردن این مادر و دختر کمک کند. سرباز با داشتن سر نخهای بسیار اندکی که افسر عراقی برای او میگوید موفق به پیدا کردن مادر و دختر میشود. و از این مرحله به بعد ما از نگاه مادر و دختر به جنگ و افسر عراقی نگاه میکنیم. آیا این افسر عراقی که امروز میخواهد از سرنوشت آنها اطلاع پیدا کند ناجی آنهاست یا قاتل شوهرزن داستان؟
دیگر اسمت را عوض نکن
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | مجید قیصری |
ناشر: | چشمه |
سال نشر: | 1388 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1597901 |