عبدالحسین در سال 1321 در روستای گلبون کدکن از توابع شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی چشم به جهان گشود. خانوادهای پرجمعیت و مذهبی داشت. تا سال چهارم دبستان درس خواند و ترک تحصیل کرد. سال 1341 به سربازی رفت. بعد از آن بهعنوان بنا مشغول بهکار شد. سپس همزمان با کار به فراگیری دروس حوزوی پرداخت. مبارزه سیاسی علیه رژیم پهلوی را از سال 1341 آغاز کرد.
سال 1347 با معصومه سبک خیر ازدواج کرد که 8 فرزند از ایشان به یادگار مانده است. همسر شهید برونسی درباره فعالیتهای ایشان پیش از انقلاب میگوید: “هیچ وقت بدون غسل شهادت از منزل بیرون نمیرفت. وقتی سر کار هم می رفت غسل شهادت میکرد. میگفت: اگر اتفاقی بیفتد اجر شهید را دارد، زمانی که میرفت اعلامیههای امام را پخش کند میگفت اگر ماموران شاه آمدند به آنها بگو شوهرم بناست و میرود سر کار، از چیز دیگری نیز خبر ندارم.” برونسی، بهعلت مبارزات گسترده چندین مرتبه دستگیر و به دست ساواک شکنجه شد. پس از پیروزی انقلاب به صورت افتخاری به سپاه پاسداران پیوست و با آغاز درگیری های کردستان به پاوه رفت.
شهید عبدالحسین برونسی در دفاع مقدس
با شروع جنگ ایران و عراق، شهید برونسی از نخستین افرادی بود که به جبهه رفت و در عملیات فتحالمبین به عنوان فرمانده گردان خط شکن، مرکز فرماندهی عراقیها را نابود کرده و خود نیز از ناحیه کمر دچار مجروحیت شد.
با شروع عملیاتهای والفجر ۳ و ۴ به عنوان معاون تیپ ۱۸ جواد الائمه(ع) در تمامی مراحل عملیات ها شرکت کرد و گردانهای خط شکن را فرماندهی می کرد و در عملیاتهای خیبر، میمک و بدر فرماندهی تیپ 18 جوادالائمه(ع) را برعهده گرفت.
شهید برونسی در میان رزمندگان
سرانجام، بیست و پنجم اسفند 1363 با همان سمت قبلی در شرق دجله به شهادت رسید. پیکرش بیست و هفت سال در منطقه برجای ماند و پس از تفحص، هفدهم اردیبهشت 1390 در گلزار بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد.
تجارت با خدا
بخشی از وصیتنامه شهید عبدالحسین برونسی:
“ای جوانها، ای انسانها! به این قرآن توجه کنید که با ما چقدر دارد روشن حرف میزند و به روشنی به ما بیان میکند، بیایید تجارت در راه خدا کنید و از این تجارت چهار روز دنیا دست بکشید. چه معامله ای بالاتر از اینکه خدا خریدارش باشد. خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. آخر چرا به طرف جهنم پیش میروید. این قرآنی که چندین سال است که در غریبی مانده است، او را زنده کنیم و سرمشق زندگیمان قرار دهیم و آن انسانیتی که خدا برای ما خلق کرده است و ما را به بهترین اندام و قواره خلق کرده را به اثبات برسانیم” .
شهید برونسی و همرزمان در حال سینه زنی
خواب مادر را دیدم ...
شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشك می ریخت، علت را كه پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه ها خداحافظی می كنم چرا كه خوابی دیده ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می كنم و آن اینكه: در خواب بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیه) را دیدم كه فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. همین چهار راهی كه در منطقه عملیاتی بدر (پد)فرود هلی كوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره می رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانم، و بالاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتیكه گفته بود، به زیبایی تعبیر شد. و خود سردار شهید، شهادتین را خواند و بدینگونه عاشقی، فرهیخته ، به سوی خدا پر كشید.