اين كتاب با روايت افسانه اي عجين است؛ از همان اولش كه سرمشق مي گيرد از «يكي بود يكي نبود» و زباني كه آدم هي دنبال اصل و نسب اش مي گردد در توصيفات ساده و جمله هاي كوتاه و طنز پيدا و ناپيدايش … «جنگي بود، جنگي نبود» يك رمان است به اعتبار مكان هاي متنوع اش، زمان هاي متنوع اش، اتفاقات متنوع اش و اين كه برشي از زندگي نيست خود زندگي است و رمان نيست به اين دليل كه «شخصيت» تقريباً در آن نقشي ندارد «وضع» تعيين كننده است و اين مشخصه داستان هاي كوتاه است نه رمان. «جنگي بود، جنگي نبود» يك داستان بلند است به اعتبار طولاني بودنش و برشي از زندگي بودنش. به اعتبار وقت گذاشتن براي هويت بخشي به زمان ها و مكان ها. به خاطر درنگ كردن بر اتفاقات؛ گيرم به شكل موجزش؛ و داستان بلند نيست چون در آن «وضعيت» مقدم است بر «شخصيت»؛ بازيگران صحنه در خدمت توصيف اتفاق اند نه اتفاق درخدمت تعريف وجوه شخصيتي آنها…
جنگی بود، جنگی نبود
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۶۷ - ۱۳۵۹ -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | مجید قیصری |
ناشر: | صریر |
سال نشر: | 1375 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/554780 |