م‍ن‌ و ع‍ک‍س‌ او

داستان این کتاب، درباره تجاوز نیروهاى عراقى به‏سوسنگرد در سال اول «جنگ ایران و عراق» و محاصره این شهر ورشادتهاى مردم تحت فرماندهى دکتر چمران براى شکست دشمن‏مى‏باشد. شخصیت اصلى داستان، پسرکى است که همراه با خانواده‏اش ودوست صمیمى خود سلیمان، در سوسنگرد مى‏ماند تا از نفوذعراقى‏ها به شهر جلوگیرى کند. پس از ورود دکتر چمران به‏سوسنگرد، تمام نیروهاى مبارز داوطلب، طرز استفاده از اسلحه ونارنجک را آموزش مى‏بینند. آنها براى جنگ به روستاى«ابوحمیظه» در پنج کیلومترى سوسنگرد مى‏روند، اما مجبور به‏عقب‏نشینى به روستاى «دهلاویه» مى‏شوند. در این درگیرى‏ها دکترچمران مجروح شده و به بیمارستان «جندى شاپور» اهواز منتقل‏مى‏شود. پسرک پس از به شهادت رسیدن پدرش، مادر و خواهر خود را به‏اهواز مى‏فرستد و خود همراه با دوستش به امدادرسانى مجروحان‏جنگى مى‏پردازد. با رسیدن نیروهاى کمکى و هلى‏کوپترهاى هوانیروز، رزمندگان‏ایرانى، 25 تانک و خودروى عراقى را با مقادیر زیادى مهمات‏غنیمت گرفته و 40 تانک و خودرو آن‏ها را منهدم مى‏کنند. عراقى‏هابا به جا گذاشتن تعدادى کشته و زخمى و دادن 45 اسیر عقب‏نشینى‏مى‏کنند و به این ترتیب سوسنگرد آزاد مى‏شود. این کتاب توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.