‏مفقود سوم

“«حمید» و «محمدحسین» دو برادرند كه هر دوی آنها در جبهه مفقود‌الاثر شده‌اند. برادر دیگر آنها «ناصر» نام دارد. او همواره از مادرش می‌خواهد تا اجازه دهد بار دیگر به جبهه برود. اما مادر، كه همواره از مفقود شدن پسر سوم نگران است، از این كار ممانعت می‌كند. سرانجام ناصر رضایت مادر را به دست می‌آورد. او پس از رفتن به جبهه در اهواز به شهادت می‌رسد و هنگامی كه او را به سردخانه منتقل می‌كنند خبر شهادت وی را به مادر می‌رسانند. اما از آن‌جایی كه صورت ناصر به هنگام شهادت بسیار آسیب‌دیده و پلاكش نیز به هنگام حمل او گم شده بود، در سردخانه توسط مادر یكی دیگر از شهدا، اشتباه گرفته شده و به نام پاسدار شهید محسن كیانی به اشتباه به اردبیل منتقل می‌گردد و این بار نیز پسر سوم به گونه‌ای دیگر مفقود می‌شود. مجموعه حاضر حاوی 19 داستان كوتاه است كه «مفقود سوم» یكی از آنهاست. عناوین برخی دیگر از داستان‌های كتاب عبارت است از: زایشگاه؛ خاك؛ تاكسی؛ دو كبوتر؛ عزاداری؛ دعای عهد؛ و یك جفت و نیم.”