در لحن شوخ و سرخوشانه «وقتی آقاجان دستگیر شد»، یک جور دلتنگی نوجوانانه نهفته است؛ چراکه گسستی میان قهرمان اکثر داستان ها با پیرامون خود و روابطشان با والدین شکل گرفته است. اگرچه نویسنده در داستان اول کتاب یعنی «وقتی آقاجان دستگیرشد»، به روایت طنزآلود زندگی یک خانواده در شب چهارشنبه سوری و دستگیری اشتباهی پدر خانواده به جرم فروش ترقه می پردازد، اما شاید امیریان با این قصه، سعی دارد با نسلی شوخی کند که جرمشان در قصه های قبلی عدم تفاهم با نسل جدید است. امیریان در داستان دوم یعنی «سبقت» نیز با قرار دادن پدر قهرمان که یک راننده تریلی است در موقعیت دعوا و خشونت، همه تعاریف او از یک فرزند ایده آل را به چالش می کشد.
به طور کلی پدر ها در تمام داستان ها ویژگی هایی تیپیکال دارند؛ یعنی مردانی خشک، متعصب و غیرتی اند که اوج این خشونت را می توان در داستان «مرضیه» سراغ گرفت. و در مقابل آن ها نوجوانانی هستند که سعی دارند حتی در این فاصله نسلی نیز، با حفظ احترام بزرگتر ها، دست به انتخاب بهترین و درست ترین راه ها بزنند. مهم ترین ویژگی کتاب، لحن طنازانه نویسنده برای بیان یک موضوع کاملا جدی است؛ لحنی که قصه ها را از افتادن در ورطه شعارو پند و اندرز می رهاند و به عنصر لذت در کنار بیان مفاهیم عمیق ارج در یک اثر هنری ارج می نهد.