خواب هایم پر از كبوتر و بادبادک است، لوان پسربچه بازیگوشی بود که درحیدریه، یکی از محله های قدیمی و معروف خرمشهر به اتفاق خانوادة خود زندگی میکرد. او بادبادک میساخت و آن را در بازار میفروخت. او حتی در خوابهای خود کبوتر و بادبادک رنگین میدید. بادبادکهای او بینظیر بودند. او در دنیای کودکی به اتفاق دیگر کودکان شاد و خرم بود، اما روزی که برای فروش بادبادکهایش به بازار رفته بود، ناگهان صدای وحشتناکی که همراه با ترس شدید مردم اطرافش بود، او را وحشتزده کرد. آن، صدای چند هواپیمای جنگی عراقیهای بعثی و حمله آنها به خرمشهر و اعلام جنگ بود. چند روز بعد، در اثر حمله عراقیها چهره شهر زیبای آنها در عرض چند ثانیه عوض شد و به ویرانه ای بدل گردید.
خواب هایم پر از كبوتر و بادبادک است
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | نويسنده: فريدون فرياد؛ تصويرگر: لمونيا آماران ديدو ؛ ويراستار: سارا كاوندي |
ناشر: | اميركبير |
سال نشر: | 1387 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1199683 |