داستان “ریشه در اعماق”در زمره داستان های دفاع مقدس جای می گیرد. «ریشه در اعماق» حکایت جوان بلوچی است به نام شفی محمد یا شاپوک که در بمپور سیستان و بلوچستان زندگی می کند. پدرش فیض محمد، انسان زحمت کشی است که دو فرزند دارد. شفی و دختری به نام عایشه که افلیج است و پا ندارد. مادر خانواده نیز زنی فرتوت و نحیفی است که قسمت زندگی شان را سختی و بدبیاری می داند. شفی محمد یا شاپوک که سنّی مذهب است در کتابخانه مسجد آل محمد کتابداری می کند و از طریق آشنایی با شریق و نطقی علاقمند به حضور در جبهه می شود. خانواده شفی به دلیل موقعیت و فرهنگ و آداب خاص منطقه، مخالف حضور وی در جبهه و حتی رفت و آمد با انقلابی ها هستند. به خصوص عموی او خان محمد که قاچاقچی و جزو اشرار منطقه است. به هر صورت شفی محمد، که گفته است یاسر صدایش بزنند، بدون اجازه پدر و مادرش به جبهه می رود. آن جا از طریق یکی از فرماندهان با دختری به نام «بماه» که پدرش شهید شده ازدواج می کند و پس از ۲ ماه با وجود مخالفت های جدی بماه، تکلیف خود را حضور در جبهه می بیند و راهی جنگ می شود. در یکی از عملیات ها موجی شده و …
ریشه در اعماق
موضوع: | داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | مشهد |
نویسنده: | ابراهيم حسنبيگي |
ناشر: | ملك اعظم |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2059152 |