سپید جامگان دفاع مقدس

در گزارش توسط غزل حاصلخیز 0

«از جمله شغلهای بسیار مقدس شغل پزشکی است. شغلی است که اگر پزشک‌ها به تکالیف خودشان، تکالیف انسانی خودشان عمل بکنند، این شغل بسیار شریف و یک عبادتی است. و همین طور پرستاری؛ این شغل پرستاری از شغل‌های بسیار شریفی است که اگر چنانچه، انسان با وظایف انسانی و شرعی خودش عمل بکند، این یک عبادتی است که در تراز عبادت‌های درجه اول است. البته مسئولیت‌هایی هم دارد. هم در پزشک و هم در نِرسها و هم در همه قشرهایی که در بیمارستانها هستند. یک مسئولیتهای بزرگی‌ هست برایشان.»

امام خمینی (ره) در تقدیر از جامعه‌ی پزشکی و کادر درمان؛ 23 اردیبهشت 1359

نقش پزشکان در جنگ ایران و عراق

در سال‌های اولیه‌ی جنگ (علل خصوص 1 سال ابتدایی حمله‌ی عراق به ایران) به علت سختی  هجمه‌ی نیروهای صدام حسین در سال 1359، ترجیح بر این بود که اکثر نیروهای مبارز تنها برای دفاع از کشور راهی جبهه‌ها شوند و کمتر به اعزام نیروهای تخصصی ‌ پرداخته می‌شد ولی بعد از سال 1360 و پس از انجام چندین عملیات از جمله عملیات «ثامن‌الائمه (ع)» این رویکرد به کل تغییر کرد و نحوه‌ی مدیریت بر نیروی انسانی دستخوش تحولات اساسی شد.

هنگامی که حمله‌ی دشمن شروع شد، مخصوصا در بخش‌های مرزی که مستقیم با مسائل و موانع جنگ همراه بودند، به خاطر احوالات و اتفاقات ناخوش‌آیندی که در این شهرها و استان‌ها به وجود آمد، در مرحله اول کادر پزشکی بسیار بی‌رمق و ناتوان بود چراکه به علت کمبود کادر پزشکی، اکثر کادر درمان را پزشکان هندی و پاکستانی تشکیل می‌دادند.

با توجه به شرایط بحرانی این مناطق، بعضی پزشکان ناچار بودند به شهرهای غیر از محل سکونت خود مهاجرت کنند و یا حتی اگر خارج از ایران مشغول تحصیل یا طبابت بودند به کشورشان باز‌گشتند. برخی پزشکان ایران به دلیل جدال‌های موجود در جنگ نتوانستند در شماری از استان‌ها حاضر شوند و حضور پزشکان کشورمان در روزهای اولِ حمله‌ی رژیم بعثی در شهرهای مرزی کمرنگ‌ شد. به همین خاطر در استان خوزستان که فی الواقع یکی از استان‌های مورد هجوم عراقی‌ها بود، تقریبا بخش عدیده‌ای از مراکز درمانی، بهداشتی و… تعطیل شد. اگرچه در شهرهای جنوبی دیگری مانند آبادان  پرستاران و پزشکان تا واپسین لحظات به کار درمان و مداوا مشغول بودند، اما روی هم رفته اکثر واحد‌های بیمارستانی در استان خوزستان با عدم حضور کافی کادر درمان مواجه شدند و یک دفعه مسائل لاینحل زیادی گریبان آنان را گرفت.

«فیروزآبادی»، یک سرلشکرِ پزشکِ همه فن حریف

اولین راه حل در مواجهه با کمبود کادر درمان، استفاده از نیروهای داوطلب بود. این تقاضا از سمت پزشکان صادر شد و خواستشان این بود که جهت تسهیل کار، عوام در کنار کادر درمان به صورت داوطلبانه حاضر شوند.

بنا به این علت «ستاد امداد و درمان» مناطق جنگی به وجود آمد، کار این ستاد هماهنگی میان هلال احمر، ارتش جمهوری اسلامی ایران، جهاد و همچنین شبکه بهداشت و درمان استان بود و پراهمیت‌ترین کار این ستاد، برآورده کردن نیازهای پزشکی از طریق دست‌‌‌اندرکاران بهداری‌های ارتش و سپاه در ناحیه‌ی جنگ بود. دومین انتظار انعکاس این نیازمندی‌ها به پایتخت بود، این تلاش‌ها به تدریج صورت گرفت و به مراتب علاوه بر آن ستادهای پشتیبانی امداد و درمان‌ها در مرکز استان‌ها تشکیل شدند. به اقتضای شرایط، نیاز به یک ارگان جدید تحت عنوان «ستاد مرکزی» در تهران احساس شد تا کار هماهنگی بخش‌های گوناگون در استان‌های سراسر ایران را عهده‌دار شود و سروسامانی به آن بدهد. با ایجاد این مرکز، معاون دفاعیِ نخست وزیروقت -که در آن زمان «سرلشگر فیروزآبادی» مسئول انجام آن بود- به سرپرستی «ستاد مرکزی امداد و درمان» برگزیده شد. البته سرلشگر فیروزآبادی خود پزشک ماهری بود و چندی قبل هم سابقه ریاست و حضور در هلال احمر را داشت، و چون سرلشکر هم بود می‌توانست به راحتی هم امور دفاعی جبهه و هم سمت جدیدش را در دست گیرد و کنترل کند. رییس هلال احمر، وزیر بهداری، معاون نخست وزیر، رییس بهداری سپاه و ارتش و همچنین بهداشت و درمان جهاد از مهم‌ترین نقش‌های ستاد مرکزی بودند.  به این ترتیب در استان‌های سراسر کشور مایحتاج پزشکی به ستاد مرکزی اطلاع داده می‌شد، ستاد مرکزی نیز مشکلات را به ستادهای زیرمجموعه‌اش مخابره می‌کرد.

«تیم‌های اضطراری»

کمی بعد با بهتر شدن اوضاع، گروه داوطلبی بودند که به عنوان «تیم‌های اضطراری» شناخته می‌شدند. نفرات این تیم‌ها معمولا متشکل از گروه‌های جراحی بودند و ارتوپد، جراح، تکنسین بیهوشی و حتی موردی جراح مغز و اعصاب در کنار تکنسین اتاق عمل حضور داشتند.

تیم‌های اضطراری با درخواست رزمندگان موقع نیاز به مناطق عملیاتی به جبهه می‌آمدند و معمولا زمانی در جبهه حاضر می‌شدند که وقت کمی تا شروع عملیات باقی مانده بود. بخشی از اعضای تیم هم مستقیم در لشگرها و بیمارستان‌های صحرایی خط مقدم نقش ایفا می‌کردند و انصافا هم حضورشان به شدت کمک کننده بود، چون هرچقدر به خط مقدم نزدیک‌تر بودند، زودتر می‌توانستند پروسه‌ی مداوا را آغاز کنند. بخش دیگری از تیم‌های اضطراری را متخصصانی تشکیل می‌دادند که حضور ثابت نداشتند و در واحد درمانی جنوب بر حسب موقعیت واحتیاج به بیمارستان‌های صحرایی پراکنده می‌شدند.

امدادگرانِ مردم‌پایه

با سازماندهی امدادی در جبهه‌ها،دسته و گروهان‌های امدادی که مردم‌پایه و بسیجی بود شکل گرفت. در ابتدای جنگ تحمیلی، کسانی که داوطلب حضور به عنوان امدادگر را داشتند  باید دوره‌ای 3 ساعته را می‌گذراندند تا قادر باشند حداقل جلوی خونریزی خودشان و یا سایر رزمندگان آسیب‌دیده را بگیرند. این دوره آموزش بعدها با گذشت زمان به ۳۰ ساعت افزایش یافت. برای هر یک از امدادگران کیسه کمک‌های اولیه تعبیه می‌شد که باید همواره و همه جا همراه آنان می‌بود تا در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد.

در آخرین فواصل جنگ، برخلاف اوایل آن هر دوره آموزش امدادی 3 ماه به طول می‌انجامید. و گفتنی است که اهمیت کار امدادگران از یک جراح نیز بیشتر بود چون آن‌ها بودند که زمان شهادت مجروحان را به تأخیر می‌انداختند.

آمار حیرت‌آور شهادت سپید جامگان پزشکی

با در نظر داشتن اوضاع نابه‌سامان جنگ، مهندسین و معماران کشور کوشش کردند تا بیمارستان‌ها را تجهیز و مقاوم کنند. در نتیجه ساختار این بیمارستان‌ها بتون‌ ریزی شد و مراکزی مانند: « علی‌ابن ابیطالب (ع)، فاطمه زهرا(س)، امام حسین(ع) و امام حسن(ع)» از جمله بیمارستان‌هایی بودند که سازه آن‌ها از نو ساخته یا بازسازی شد. این بیمارستان‌ها حدود ۱۰۰ متر زیربنا داشتند که در طول ۹ ماه و در شرایطی حاد، در حالی که با رفت و آمد محدود بود مواجه بودیم، ظرف مدت 1 هفته به روزرسانی و تجهیز شدند.

به جرات می‌توان گفت در دوران دفاع مقدس در هیچ عملیاتِ بزرگی بعد از ثامن‌الائمه تا پایان جنگ با مشکل پزشکی و تعداد پزشکان روبه‌رو نبوده‌ایم و این موضوع همیشه موجب تفاخر و مباهات امام خمینی (ره) نسبت به جامعه پزشکی بود. امام در زمان جنگ قدر این زحمات را به شدت می‌دانستند و از کادر پزشکی همیشه و همه جا تقدیر و تشکر می‌کردند.

طبق آماری که به نقل از خبرگزاری ایسنا در دسترس است گفته می‌شود، جامعه پزشکی در دوران دفاع‌مقدس، بیش ۴۰۰۰ نفر از کادر درمانی از قبیل پزشکان،امدادگران،پرستاران و پیراپزشکان به شهادت رسیدند.

زندگینامه ۳۰۰۰ تن از این شهدا در مجموعه کتاب‌هایی با عنوان «سپید جامگان پزشکی» به چاپ رسیده است. همچنین هم اکنون زندگینامه ۱۰۰۰ تن دیگر از این شهدا در حال چاپ است. علاوه بر این، بخش‌هایی از زندگینامه ۷۰۰ شهید دیگر در حال بررسی است.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *