رمان «كاش چشم هایش دروغ گفته باشد» براساس زندگي و نحوه شهادت برادر نويسنده شهيد عبدالرسول محمودي نورآبادي است كه در سال ۱۳۶۷ و در منطقه كردستان اتفاق افتاده است؛ علاوه بر آن فضاي شهرستان مهرنجان جاويد استان فارس در جنگ تحميلي، در اين اثر ۲۶۰ صفحه اي تصوير شده است. داستان اين كتاب به واگويه هاي دروني پسري به نام قاسم اختصاص دارد كه با دريافت خبر شهادت برادرش كاظم ناگزير است به مدت هشت روز و تا زمان رسيدن جنازه ي برادر به روستا اين خبر را پنهان كند. او در اين فاصله به مرور خاطرات مشترك خود با برادرش مي پردازد و البته در مجال هايي بخش هايي از خاطرات جنگ توسط خود قاسم و شخصيت زال بازگو مي شود. طرح كلي داستان عبارت است از بيان ارزش هاي وجودي كاظم به عنوان يك شهيد و مصيبت فقدان او براي خانواده . بخش اعظم گفت و گوها و انديشه هايش در فضاي ذهني خود شخصيت دنبال مي شود و جز شخصيت قاسم و خواننده فرد ديگري در جريان سير انديشه ي او قرار نمي گيرد. ساختمان روايي نويسنده مبتني بر تك گويي دروني است. راوي اين خط فكري خود شخصيت قاسم است و نويسنده با مهارت تمام وجود خود را در پشت شخصيت قاسم پنهان كرده است. شيوه ي پرداخت داستان به شيوه ي داستان هاي مدرن است به خصوص كه شخصيت داستان در بخش هاي مختلف با پرش هاي ذهني ، فضا و مكان داستان را طي مي كند . راوي اين داستان بدون هيچ جهت گيري تنها بازگو كننده ي صرف خاطرات است
كاش چشم هایش دروغ گفته باشد
موضوع: | رمان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | محمد محمودي نورآبادي |
ناشر: | سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران نشر شاهد |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | اطلاعاتی ثبت نشده |