دست نوشته‌های شهید حسن باقری

تصویر دست نوشته‌های شهید حسن باقری
در گزارش توسط مینا مقدم 0

دست نوشته‌های شهید حسن باقری

لازم است استراتژی جنگ عوض شود! این جمله شهید حسن باقری نابغۀ جنگ است که تغییر و تحول اساسی در جنگ پدیدآورد و مانند او هرگز نیامد. در کتاب «روایت زندگی حسن باقری»، به خوبی به دست‌ نوشته‌های شهید حسن باقری، زندگی‌نامه این شهید بزرگوار و دوران حضور ایشان در جنگ پرداخته شده است که در ادامه، به مطالب این کتاب می‌پردازیم.
شهید حسن باقری فردی بود که از تمام فرصت‌ها به نحو احسن استفاده می‌کرد و معتقد بود برنامه‌ریزی و نظم، مهم‌ترین عنصری است که ابتکار عمل را از دشمن می‌گیرد. همچنین، گیجی و بی‌برنامگی را عامل خسته شدن نیروها می‌دانست. شهید حسن باقری 28 ماه در جبهه‌‌حاضر بود و از تمام وجودش برای بالابردن کیفیت نیروها و آموزش به آنها مایه می‌گذاشت؛ او از بنیان‌گذاران مکتب دفاعی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران بود و در 9 بهمن ماه سال 1361، در فکه به افتخار شهادت نائل آمد و با عروجش، خاطرۀ تلخی را برای همه به یادگار گذاشت.

تصویر شهید حسن باقری دست نوشته‌های شهید حسن باقری

ایجاد مجموعه‌ای به نام اطلاعات‌عملیات

بهار سال 1360 فرارسید؛ بهاری که با صدای انفجار و بوی باروت همراه بود و خانه‌های آوار شده را در منظر خود داشت. در اهواز، پایگاه گلف محل آمد و شد فرماندهان جوانی بود که در 6 ماه گذشته کوشیده بودند تا دشمن در اراضی اشغالی زمین‌گیر شود و از پیشروی دست بردارد.
در ماه هفتم جنگ، فرماندهان گلف به مرحله‌ای رسیده بودند که به جای شبیخون‌های پراکنده و ایذایی، به آزادسازی اراضی و بیرون‌راندن اشغالگران از تمامی سرزمین اشغالی بیندیشند. در این جمع، کسی که ظاهرش جوان‌تر از بقیه نشان می‌داد، به عنوان فرماندۀ اطلاعات‌عملیات جنگ حضور داشت. همۀ فرماندهان جوان او را می‌شناختند و نگاه‌شان به اطلاعات و تدابیر او بود؛ غلامحسین افشردی که حالا همه او را به‌نام حسن باقری می‌خواندند.
جنگ در شرایط غافلگیری نیروهای مدافع در برابر ارتش آماده و سازمان‌یافتۀ متجاوز آغاز شد. صدام از مدت‌ها قبل، برای ارتقای توان نظامی خود برنامه‌ریزی کرده و همۀ امکاناتش برای یک حملۀ سراسری بزرگ به ایران مهیا شده بود. حسن باقری با شروع جنگ به خوزستان عزیمت کرد.
او در بدو ورود دریافت که باید هرچه سریعتر از آشفتگی ناشی از غافلگیری بیرون آمد. لازمۀ این کار، یافتن اطلاعات از ماهیت، رفتار و اهداف دشمن بود. حسن باقری با این درک درست، بلافاصله مجموعه‌ای را تشکیل داد و نام آن را اطلاعات‌عملیات گذاشت.

تغییر در شاکلۀ یگان‌ها

او نیروهای محلی را در گروه‌های شناسایی انسجام داد و به همۀ محورها فرستاد؛ افراد با تجربه و مستعد را به عنوان مسئولان اطلاعات‌عملیات محورها تعیین کرد و از آن‌ها گزارش روزانه خواست.
حسن باقری بیش از همه، خودش به شناسایی رفت و همۀ محورها و عقبۀ یگان‌های عراقی را زیر نظر گرفت. تیم‌های دیده‌بانی ثابت تشکیل داد، به ترجمۀ اسناد دشمن پرداخت و آرشیو منظمی برای جنگ درست کرد. تا اینکه در زمان کمتر از دو ماه، شاکلۀ یگان‌ها، رفتار و تاکتیک ارتش متجاوز را رد منطقۀ خوزستان به‌دست آورد. به‌طور‌ی‌که 50 روز پس از شروع جنگ، در 20 آبان 1359، گزارشی به مسئولان نوشت و علل ناکامی‌های ارتش و دیگر نیروهای مدافع و تمامی نابه‌سامانی‌های 50روز اول جنگ را برشمرد.
این گزارش، نشان داد که او در زمانی کمتر از دو ماه، بر وضعیت کل جبهۀ جنوب تسلط یافته است.
5 روز بعد از این گزارش، جلسۀ معروف سوسنگرد با حضور آیت‌الله خامنه‌ای و مقامات بلندمرتبۀ ارتش برگزار شد که حسن باقری در آن جلسه، درخشش بسیاری داشت. چنانکه، تحلیل و اطلاعاتی که او از وضعیت نیروهای دشمن و خودی ارائه کرد، تحسین معظم‌له را برانگیخت و طرح آزادسازی سوسنگرد بر مبنای اطلاعات او شکل گرفت.

بن‌بستِ جنگ! باید به خود جرأت داد

ارتش در دی ماه 1359، عملیات نصر در هویزه وکرخه‌کور و عملیات توکل در آبادان را به منظور راندن دشمن به مرزها، به اجرا گذاشت. هر دو این عملیات، در گام‌های نخست به شکست انجامید. حسن باقری یک روز پس از شکست عملیات نصر، در 17 دی ماه 1359، گزارش مبسوطی به شورای عالی دفاع نوشت و نواقص عملیات را به لحاظ طراحی و اجرا برشمرد.
شکست‌ها و ناکامی‌ها ارتش و فرماندۀ وقت کل قوا، بنی صدر را از موفقیت در جنگ مایوس کرد. جنگ عملا به بن‌بست رسید. حسن باقری در روز 23 دی ماه 59، در جلسۀ بسیارمهمی که با حضور آیت‌الله خامنه‌ای( نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع ) و 28 نفر از فرماندهان در گلف، برگزار شد، ضمن گزارشی که از جبهۀ دشمن و خودی ارائه داد، تاکید کرد که تغییر استراتژی، گسترش سازمان سپاه و حضور مردم، تنها راه خروج جنگ از بن‌بست است.
حسن باقری این باور را در ذهن فرماندهان جنگ بوجود آورد که می‌توان سرزمین‌های اشغالی را مرحله به مرحله آزاد کرد، به شرط آنکه جنگیدن انقلابی جایگزین روشی شود که قبلا با شکست مواجه شده بود. او 6 ماه پس از تهاجم دشمن، در آغاز سال 1360 اعلام کرد:« باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمی‌خورد و لازم است که استراتژی جنگ عوض شود
فرماندهان سپاه و آن گروه از فرماندهان ارتش که به رغم سلطۀ بنی صدر، تفکر انقلابی داشتند، پذیرفتند که باید روش جنگ را تغییر داد، از لاک پدافندی خارج شد و به روحیۀ تهاجمی دست یافت. انجام عملیات‌های محدود، نتیجۀ این روحیۀ و تغییر روش نبرد با دشمن بود که از آستانۀ سال 1360 آغاز و به عملیات‌های بزرگ انجامید.

فرصت طلایی جهت رشد

عملیات حضرت مهدی(عج)، اولین عملیات محدود سال 1360 است که روز 25 فروردین ماه در غرب شوش به اجرا درآمد. یک ماه پس از آن، روز 25 اردیبهشت ماه، عملیات محدود دیگری برای آزادسازی تپه‌های مدن در شمال آبادان انجام شد. روز 31 اردیبهشت نیز، سه عملیات همزمان تحت عنوان عملیات امام علی(ع) در تپه‌های الله‌اکبر واقع در شمال سوسنگرد و امام مهدی(عج) در محور غرب سوسنگرد و محور انکوش در منطقۀ شوش به اجرا گذاشته شد که منجر به آزادسازی نقاطی محدود ولی استراتژیک از سرزمین‌های اشغالی گردید. انجام این عملیات‌ها بر مبنای اطلاعات حسن باقری بود و نقش موثری در طراحی آن‌ها داشت.
حسن باقری دربارۀ عملیات الله‌اکبر یا امام علی(ع) می‌نویسد:« بر طبق اذعان همۀ دست‌اندرکاران نظامی، این حمله بسیار مشکل بود و دشمن مواضع محکمی داشت، اما در مقابل، طرح ما هم، حالتی ابتکاری داشت که دشمن، نمی‌توانست به سادگی آن را خنثی کند.»
او اضافه می‌کند:« این جنگ فرصت‌های طلایی بسیاری جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما باتوجه به بُعد انقلابی که دارند، چشم و گوش بسته تابع قانون‌های از خارج آمده نیستند و می‌توانند از قالب‌های پیش ساخته خارج شوند و با فکر سازندۀ خویش روش‌هایی ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی در مقابل این نیروها به دفاع برخیزد.»
نبرد دارخوین حاصل تجربۀ 9 ماهۀ حسن باقری بود که با تسلط و شناخت عمیق او نسبت به دشمن، زمین و نیروی خودی ظهور کرد. موفقیت در عملیات فرماندۀ کل قوا، حالا در عمل نظریۀ حسن باقری در مورد تغییر استراتژی و تحول انقلابی در جنگ را به اثبات رسانده بود؛ چیزی که او در دی ماه 59 و پس از آن، در عملیات امام مهدی(عج ) و امام علی(ع) به دنبال آن بود.
او در مقدمۀ گزارش خود از عملیات خمینی روح خدا، فرمانده کل قوا نوشته است:« تفکر بنی صدر، به لحاظ اینکه یک تفکر لیبرالی و غربی بود، به بُعد تخصص توجه داشت و نه به ایمان و تخصص. وی اصولا تخصص‌گرا بود و معتقد بود کسی می‌تواند بجنگد که فقط علم جنگ داشته باشد. (او) هیچ‌گونه تخصص از رزم و قوای سه‌گانه نداشت و باعث می‌شد، که ادارۀ جنگ را به دست افرادی بسپارد که فهم، استعداد و خلاقیت‌های نیروهای حزب‌اللهی را نداشتند.»

تصویری از دست نوشته‌های شهید حسن باقری

چگونه غلامحسین افشردی بدون سابقۀ نظامی‌گری و آموزش علم جنگ، تبدیل به حسن باقری در جایگاه یک فرماندۀ عملیات موفق شده است؟

شاید سوال شما نیز باشد. پاسخ این پرسش در دست‌ نوشته‌های شهید حسن باقری نمایان است! البته باید توجه داشت، که (نیروی حزب‌اللهی ) اشاره شده در متن، در واقع وصف خوداوست:« یک نیروی حزب‌اللهی اگر ابتدا جنگ را نداشت، اما باتوجه به سوزش درونی‌اش برای انقلاب اسلامی و با توجه به ایمانش به اسلام، با انگیزۀ الهی، به مملکت، به امام و …باعث می‌شود که در مدت کوتاهی چنان شعور نظامی پیدا کند که به‌راحتی طرح عملیاتی را ارئه دهد. خیلی از نیروهای حزب‌اللهی ما که در سپاه هستند، در تفکرشان، بُعد نظامی قوی دارند و مثل یک فرماندۀ نظامی زبر دست می‌اندیشند.»
انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *