کارنامۀ من، قضاوت ملت ایران

«چقدر سخت است که آدم در مملکتش، نتواند سرش را بالا نگه دارد»
“به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به نام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی”
بهمن سال 1350 بود که محمد رضا پهلوی، شاه ایران بزرگترین معامله تسلیحاتی خود را با کشور آمریکا انجام داد. به گفته کشور آمریکا یکی از این تسلیحات، خرید 66 فروند هواپیمای سی-130 هرکولس از شرکت لاکهید بود که یک هواپیمای ترابری نظامی یا لجستیک محسوب میشد. این هواپیما که در سال 1954 ساخته شده است، دارای 4 موتور توربوپراپ است تا در صورت از کار افتادن یک یا دو موتور هواپیما بتواند به آسانی در آسمان پرواز و کنترل شود. این هواپیماها پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزء اموال دولت و همچنان در اختیار ارتش قرار داشت.
سقوطی بر بلندای آسمان
به دنبال پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات ثامنالائمه و شکست حصرآبادان، جمعی از فرماندهان در 7 مهر 1360 جهت ارائه گزارش به رهبر کبیر انقلاب راهی جماران شدند. در شرایطی که ترورهای مسئولین طراز اول جمهوری اسلامی ایران در رأس کارشکنیهای دشمنان داخلی و خارجی قرار گرفته بود، هواپیمای سی-130در شرایطی که حامل 5 تن از فرماندهان برجسته ارتش و سپاه بود، با وجود داشتن خلبانی متبحر، به دلایل کاملا نامعلوم، نقص فنی و یا خرابکاری عدهای معاند از کنترل خارج و این هواپیمای غول پیکر در حوالی کهریزک تهران سرنگون و با اثابت بر زمین، از 100 سرنشین آن تنها 22 نفر جان سالم به در بردند.
با شهادت این فرماندهان چنان خلأی در ارتش و وزارت دفاع ایجاد شد که عملیات آزادسازی خرمشهر با 8 ماه تاخیر به سرانجام رسید و بدنهی نظامی ایران به یکباره خالی از فرماندهان قابل اعتماد و مدبر خود شد. یکی از این فرماندهان شهید ولی الله فلاحی بود که در آن زمان فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشت.
شهید فلاحی که بود؟
ولی الله در سال 1310 در طالقان به دنیا آمد. شهری که به واسطه کوهستانی بودن و طبیعت بکری که هنوز از آن برخوردار است معروف است به پرورش مردانی محکم، یکی از آن مردان محکم و مقتدر ولی الله بود. مردی که با وجود رشد یافتن در محیط نظامی و فاسد ارتش دوران پهلوی هرگز پای بر اعتقادات مذهبی خود نگذاشت و پس از انقلاب نیز توانست اعتماد مسئولین را به خود جلب کند.
در روزگاری که برای برقرای صلح از طرف سازمان بینالملل به ویتنام اعزام شده بود و یا برای گذراندن دورههای نظامی به آمریکا سفر کرده بود، عهد خود را با پروردگار به فراموشی نسپرد و در روزهای منتهی به انقلاب هیچگاه روبهروی هموطنانش ناایستاد بلکه همیشه در کنار مردم برای حفظ آرامش و سربلندی کشورش تلاش کرد.
رئیس ستاد مشترک ارتش
چندین ماه قبل از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی توانست درجه سرتیپی را دریافت کند اما به دلیل رویکرد مذهبی هیچگاه در دوران پهلوی به او فرماندهی ارتش را محول نکردند. پس از آنکه انقلاب به پیروزی رسید شهید سپهبد قرنی، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش، او را به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب کرد، شاید تصور میکرد او تنها فردی است که میتواند سازمان ارتش را در دست بگیرد و به ثبات برساند. زیرا او با سابقه 30 ساله و حضور مستمر در بدنه ارتش مانع از بروز فتنهی گروههایی چون مجاهدین خلق، پیکار، چریکهای خلق و… شد و به شدت مورد اعتماد امام خمینی قرار داشت و اگر حضور افرادی همچون او در بدنه نظام جمهوری اسلامی در آن اوایل نبود چه اتفاقی برای کشور رخ میداد؟!
شهید ولی الله فلاحی پس از آنکه توانست اطمینان و اعتماد مسئولین عالی رتبه در ارتش را کسب کند به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و به همراه بقیه هم مسلکان خود در سپاه و ارتش با حرکتهای موثر در منطقه کردستان، آتش ضد انقلاب را تا حد زیادی خاموش کند. با شعلهور شدن آتش در منطقه جنوب و شروع جنگ ایران و عراق، راهی خوزستان شد و هر هفته با دادن گزارشهای مستقیم به رهبر انقلاب، آیت الله خمینی دوباره راهی مناطق عملیاتی در جنوب و غرب میشد.
تلاش برای برگرداند اعتماد مردم به ارتش
او به دلیل شناخت دقیق از سازمان ارتش، تجربه عملی در رکن اول ارتش و به دلیل گذراندن دورههای عالی در آمریکا همیشه نامش به عنوان یکی از موفقترین رؤسای ستاد مشترک ارتش در تاریخ انقلاب اسلامی میدرخشد.
او روحیات زیردستان خود را به دقت میشناخت برای همین توانسته بود در آن دوران حساس رکن مهمی چون ارتش را حفظ کند و در روزگاری که مردم کمترین اعتماد را به این نهاد داشتند و آن را به عنوان یک نهاد انقلابی و اسلامی نمیشناختند در مراسم نماز جمعه پنجم اردیبهشت 1359 گفت:
«من به عنوان یک خدمتگزار امین و صدیق و صغیر در پیشگاه ملت کبیر ایران میخواهم استدعا کنم که تلاش پرسنل نیروی زمینی، هوائی، دریائی و ژاندارمری و شهربانی را تائید بفرمائید. این انسانهای فداکار در برابر محرومیتها، رنجها، تنهائیها، گرسنگیها، فقر و بیماریها و شهادتها فقط انتظار حق شناسی از ملت ایران را دارند.»
زندگینامه و کارنامۀ من، قضاوت ملت ایران به ویژه ارتش ایران.
ایران با همراهی لشگر 77 پیاده خراسان در نهایت توانست درششم اولین ماه پاییز حصرآبادان را شکست دهد، 7 مهر 1360، شهید ولی الله فلاحی به همراه تنی چند از فرماندهان برجسته از جمله شهید نامجو، فکوری، جهانآرا، کلاهدوز در راه سربلندی میهن و اسلام، به سمت سرنوشتی نامعلوم به پرواز درآمدند و هنوز بعد از گذشت سالها از این اتفاق، شهادت یاران خمینی در هالهای از ابهام قرار دارد.
این مرد بزرگ وصیتنامه خود را به نام خدا، به نام ایران، به نام اسلام، به نام انقلاب، به نام مبارز و به نام رهبر انقلاب حضرت آیت الله امام روح الله خمینی آغاز کرد و هیچ آرزویی در جهان هستی جز کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر نداشت.
اتنهای آرزوی او
او در مقابل درخواست همراهش مبنی بر پوشیدن کلاه آهنی در برابر شکلیک دشمن اظهار داشته بود« انسان شهید نمیشود، مگر آنكه قبل از شهادت، كامل شده باشد، ضمن آنكه من هنوز به آرزویم نرسیدهام.
من كه در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم، پرسیدم: تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید؟
لحظهای تأمل كرد و سپس گفت: میدانی تنها آرزوی من چیست؟
گفت: آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول، سربلندی میهن و اهتزاز پرچم كشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان میدهد كه مردم آن كشور زنده، پویا و در دنیا قابل احترام هستند.».
آری به راستی او راههای تکامل را طی کرد و سپس به سمت معبود خود به پرواز درآمد.
امام خمینی (ره) در پیامی ضمن تسلیت به بازماندگان این عزیزان فرمودند: «اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند».
انتهای پیام/