این کتاب روایت زندگی پرفراز و نشیب شهید ترکاشوند است که از کوچه باغهای یک روستا آغاز میشود، در دانشگاه به اوج میرسد و در جزیره مجنون پایان مییابد. تدوین این کتاب با مراجعه به اسناد مکتوب و مصاحبه با خانواده، دوستان و همرزمان شهید صورت گرفته است و بخش دیگر آن، دست نوشتهها و یادداشتهای روزانه این شهید است.
در بخشی از کتاب آمده است: «خودم و بچههای دیگر هم در هویزه ماندیم. هنوز چند روزی نگذشته بود که باخبر شدیم عملیات بزرگی قرار است در منطقه اجرا شود. من و علم الهدی، عازم قرارگاه مرکزی سپاه و ارتش در حمیدیه شدیم. در آنجا تصمیم گرفته شد که در روز عملیات، واحدهایی از سپاه و بسیج در محور هویزه وارد عمل شوند. به این ترتیب، نیروهایی که همراه ما بودند در گردانهای سپاه سازماندهی شدند. جمع شده بودند. نوزدهم دی ماه 1359، عملیات نصر شروع شد. گروه ما به فرماندهی علم الهدی از هویزه حمله کرد. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرفت. چندین کیلومتر پیشروی داشتیم. هشتصد اسیر هم گرفتیم. فردای آن روز، دشمن از منطقه جفیر، دست به حمله و پیشروی زد…»
شهید ترکاشوند در سال 1335 در شهرستان ملایر متولد شد و پس از گذراندن دوران متوسطه در سال 1354 در رشته ادبیات عرب، در مقطع لیسانس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. همزمان با ورود به دانشگاه با شرکت در اعتصابات دانشجویی به مبارزه با رژیم شاه پرداخت که همین امر سبب شد تا توسط ساواک با قطع کمک هزینه تحصیلی از خوابگاه دانشگاه اخراج شود.
این شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 جزو اولین کسانی بود که دیوار سفارت آمریکا را فتح کرد، و با فاصله کمی پس از آن مبارزه سرسختانه خود را با منافقین در دانشگاه آغاز کرد. همچنین وی در سال 1360 و 1361 در ستاد انقلاب فرهنگی و کمیته علوم انسانی، مسئول جهاد دانشگاهی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران نیز بوده است.
شهید «هوشنگ ترکاشوند» که با آغاز جنگ تحمیلی به ندای عقل و وجدانش راهی جبهههای نبرد شد، با عضویت در گروه تخریب در جریان کربلای هویزه با انفجار خمپارهای همراه دو نفر از دوستانش به نام شهید حسن سیف و موسوی به شدت مجروح میشود تا اینکه در 8 آبان ماه 1362 در جریان عملیات خیبر در جزیره مجنون به دیدار معبود شتافت.