ارتش اجاره‌ای صدام حسین

ارتش اجاره‌ای صدام حسین
در گزارش توسط ملیکا رمضانی 0

صدام حسین تلاش می‌کرد تا جنگ با ایران را به یک نزاع قومیتی تبدیل کند. او این جنگ را دفاع از جهان عرب علیه تهدید ایران معرفی کرد و با استفاده از شعارهای فریبنده و پول‌های کلان، توانست برخی کشورهای عربی فقیر را متقاعد کند تا برای جبران کمبود نیروی انسانی، سربازان خود را به عراق اعزام کنند.

در این گزارش قصد داریم درباره ارتش اجاره‌ای صدام حسین که سربازانی از کشورهایی چون سودان، یمن، روس، فلسطین و دیگر کشورهایی که در جنگ به ارتش بعث کمک کردند صحبت کنیم.

گوریل ارتش اجاره‌ای صدام حسین

کماندوهای اجاره‌ای

عراقی‌های سازمان جیش العربی، بسیار منسجم‌تر و سازمان‌یافته‌تر از بسیج ما عمل می‌کردند. در این سازمان از انواع نیروهای داوطلب عرب و حتی غیرعرب استفاده می‌شد.

فلسطینی‌ها، مصری‌ها، سوری‌ها، الجزایری‌ها و حتی روس‌ها در ارتش سرخ، سپاهی به نام بچه‌های استالین داشتند که عمدتاً جوانان ۱۶ تا ۱۸ ساله‌ای بودند که بعد از گذراندن دوره‌های مختلف در یگان‌های مخصوصی به کار گرفته می‌شدند. این افراد برای آشنایی با جنگ واقعی و بکارگیری مهارت‌های خودشان معمولاً به کشورهایی که در حال جنگ با رژیم‌های حاکم‌شان بودند، به عنوان چریک داوطلب اعزام می‌شدند و اتحاد جماهیر شوروی در صورت مرگ یا دستگیری آن‌ها هیچ چیزی را گردن نمی‌گرفت و در صورت کشته یا اسیر شدن، از حمایت رسمی کشورشان محروم می‌ماندند و از آن‌ها به عنوان فراری‌های خائن یاد می‌کرد.

طبق گزارشاتی، آثار و نشانه‌هایی از حضور آن‌ها در شهر بغداد دیده شده بود و از طرفی یکی ازکماندوهای شاهین که تک‌تیرانداز بود و شخصاً در کمین‌هایی که زده بود با یک روس و یک فلسطینی و یک یمنی رو به رو شده بود؛ واحدهای استین و گریندا هم خبر از حضور رسمی ارتش یمن و سودان را قبلاً مخابره کرده بودند. آخرین آن‌ها، حضور افسران و درجه‌داران نیروی مخصوص ارتش سودان بود که جعفر دیکتاتور سودان آن‌ها را برای کمک به صدام فرستاده بود. آخرین آمار ثبت‌شده حضور شش هزار سودانی را نشان می‌دهد که هر چهار ماه یک‌بار عوض می‌شدند. صدام ماهیانه ۶۰۰۰ دلار به افسران و ۳۰۰۰ دلار به درجه‌داران سودانی پرداخت می‌کرد.

گوریل‌های مو فرفری سیاه!

قبل از شروع عملیات والفجر مقدماتی، در جلسه فرماندهان در قرارگاه خاتم الانبیاء که به عنوان قرارگاه مرکزی تعیین شده بود، آخرین هماهنگی‌ها در حال انجام بود. به جز نیروهای تیپ 58 تکاور، تمام نیروهای پیاده از تیپ‌ها و سپاه‌های تازه تشکیل شده بودند.

تکاوران 58 دو وظیفه مهم داشتند: واحد 715 باید به صورت پراکنده از بین نیروها، کار نفوذ و گیج کردن دشمن را انجام دهد و در کنار نیروهای عمل‌کننده بعد از تصرف و اهداف نهایی، که شهر العماره بود، خود را به جاده بصره – بغداد برساند و تا تشکیل خط پدافندی و استقرار واحدهای زرهی و توپخانه از جاده فازر عبور کند و طی عملیات پارتیزانی به صورت متحرک، جاده ارتباطی جبهه جنوب به شمال عراق را مسدود کند.

پس از تصویب، تعدادی چترباز از تیپ 58 برای کمک به گروه غربی با چتر روی جاده فرود آمدند و تا آمدن نیروهای جهادی برای تشکیل عارضه‌های پدافندی، جاده را حفظ کردند. سپس نیروهای پشتیبانی تازه‌نفس در بلندی‌های مرشد به جاده مستقر شدند.

با آغاز عملیات و در حالی که هنوز ساعاتی از شروع عملیات نگذشته بود، سرهنگ علیاری بر اثر ترکش توپخانه از ناحیه زانو مجروح شد و با کمک نیروها و امدادگران ایشان را آماده‌ی عقب‌بردن کردند. سرهنگ بزرگمهر به عنوان جانشین فرمانده و سرهنگ فرتاش به عنوان جانشین ایشان تعیین شدند. نیروهای تکاور هر کدام با توجه به مأموریتی که داشتند به پیشروی خود ادامه دادند.

در لحظات ابتدایی عملیات، مقاومت‌های شدیدی از سوی عراقی‌ها مشاهده شد. آنها از تمامی نقاط دشت فکه بهره می‌بردند و با به کارگیری از آتشبارها و سلاح‌های پیشرفته مانند شیلیکای چهار لول، برای جلوگیری از پیشروی رزمندگان در تلاش بودند. اما رزمندگان اسلام نیز بی‌واهمه به حرکت خود ادامه می‌دادند. یکی از عارضه‌های پیش‌رو توسط دسته‌ی تکاور نیروی مجاور فتح ‌شد و متقابلاً از پشت بی‌سیم دو دسته از واحدها تصرف قسمتی از شیارهای منطقه طاووسیه و رشیدیه را اعلام می‌کردند. ولی عقب افتادن نیروهای بسیجی، نگهداری را برای آنها بسیار سخت می‌کرد.

دستور داده شد که بعد از تصرف هر هدف، تا حد امکان پاکسازی کنند و بلافاصله از زاویه‌ی دیگری به جلو بروند. عارضه رملی پیش‌رو در حال تصرف بود و مجروحان زیادی داخل شیار قرار داشتند. عده‌ای مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و عده‌ی دیگری دارای بریدگی‌های عمیق از ناحیه‌ی گلو، دست و پا بودند. این قضیه کمی عجیب به نظر می‌رسید. این زخم‌ها آثار جراحت سر سرنیزه یا کارد نبود بلکه یک نبرد تن به تن نابرابر را نشان می‌داد.

رزمندگانی که توسط ارتش اجاره‌ای صدام حسین، مجروح شدند.

یکی از تکاورها بالای سر یک مجروح می‌رود که او از شدت خونریزی به شدت ضعیف شده بود از او می‌پرسد که چطور به این شکل مجروح شده است. مجروح مرتب کلمه گوریل را تکرار می‌کرد. با دستمالی لبش را مرطوب کردند و مجروح ادامه داد: «گوریل‌های مو فرفری سیاه با قدهایی بلند و عربده‌های وحشیانه، آنها داخل شیار کمین کرده بودند و سپس بالای رمل رفتند و نیروی‌ها را به این وضع انداختند.»

کمک رسانی به مجروحان در عملیات والفجر مقدماتی که توسط ارتش اجاره‌ای صدام حسین مجروح شدند.

در این عملیات با وجود فشاری که از سوی نیروهای عراقی و مزدوران خارجی وارد می‌شد، رزمندگان اسلام  با شجاعت و فداکاری مثال‌زدنی مقاومت کردند. شریفی و اسماعیل لشکری موفق شدند در این عملیات با تصرف یک سنگر،  چهار کماندوی سودانی را به اسارت خود دربیاورند.

 

تلاش‌های بی‌ثمر صدام

حضور ارتش اجاره‌ای صدام حسین در جنگ ایران و عراق نشان از تلاش‌های بی‌وقفه صدام برای تقویت نیروی انسانی و استفاده از هرگونه پتانسیل موجود بود. با این حال، این استراتژی هرگز نتوانست بر شجاعت و مقاومت رزمندگان غلبه کند و در نهایت، جنگ بدون دستاوردی برای عراق به پایان رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *