در این کتاب، داستانی فارسی دربارة دغدغههای جوانی در روزهای آغازین انقلاب و دوران دفاع مقدس درج شده است. «شهرام» پسر جوانی است که دوران کودکی خود را به همراه بیست بچة دیگر در منزل زن و مردی نیکوکار گذرانده، وی پس از رسیدن به سن سربازی و با شروع جنگ راهی جبهه شده و تا آخرین سال جنگ در جبهههای مختلف به نبرد ادامه میدهد. در زمان موشکباران تهران، شهرام برای بزرگداشت سالروز فوت پدر و بازدید با دیگر خواهرها و برادرها راهی تهران شده و در این سفر خاطرات دوران کودکی را با دلتنگی مرور میکند. وی که در این سفر به سختی رنجیده و شاهد شهادت یکی از خواهرها و فرزندان وی در موشکباران بوده، مجدداً به جبهه بازمیگردد. پس از مدتی، شهرام برای شرکت در مراسم ختم نزدیکترین دوستش که به شهادت رسیده بار دیگر به تهران باز میگردد و در آنجا دختری که سالها با یادش سرکرده و گمان میکرده برای همیشه از دستش داده است را ملاقات کرده و برای آیندهاش تصمیم میگیرد.
شاید فراموشات كنم…
موضوع: | داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | اصفهان |
نویسنده: | حسن رحيمپور |
ناشر: | آرما |
سال نشر: | 1390 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2093122 |