در پس اين بزرگمرديها، بزرگواري زنان نهفته بود كه از خود و بستگيهايشان دل كندند… كه دل كندن از مردهايشان، كندن از امنيت، آسايش و آرامش زندگيشان بود. آن گاه كه پشت معبر مي ايستد… مكثي مي كند و بعد به سرعت پوتينهايش را بيرون مي آورد تا مال بيت المال هدر نرود… ان وقت با خيال آسوده به سوي ميدان مين مي دود. در پس اين وارستگي، دستان پرورش دهندهي مادري به دعا بلند بود كه از او مرد ساخت، هر چند بهارهاي انگشت شماري بيش از عمرش نرفته بود. آنگاه كه حماسه آفرينان مكتب خميني (ره)، در تقابل حقيرانهي تمامي كفر در برابر ايمان، از درس و كار و ازدواج مي گذراند و مي گذرند تا در جبههي حق مانده باشند. آن گاه كه همت ها از ديدن كودك خويش روي بر مي گردانند تا مبادا مهر فرزند آنان را از لبيك به نداي حقيقت باز دارد… در پس اين بزرگمرديها، بزرگواري زنان نهفته بود كه از خود و بستگيهايشان دل كندند… كه دل كندن از مردهايشان، كندن از امنيت، آسايش و آرامش زندگيشان بود. زناني كه حتي به انديشه خود راه ندادند و كه روزي نام و يادي از ايشان بر صفحهاي حك شود… بي هيچ منتي و نه هيچ انتظاري. چشمه ساري در كوير چشمه ساري در كوير نوشته معصومه زارعي داستان وارهاي بر اساس زندگي فاطمه معظمي است كه از سوي مركز امور زنان و خانواده رياست جمهوري چاپ و منتشر شده است. در قسمتي از اين كتاب مي خوانيم: كلاس ششم ابتدايي را در مدرسهي اكبرآباد و با نمرات عالي به پايان رساندي. ايام ثبت نام مدارس، بين همكلاسيها و همسايهها پيچيده بود كه دورهي راهنمايي، معلمهاي مرد دارد و دخترها نمي توانند با حجاب به مدرسه بروند. غصه توي دلت خانه كرد. آقا جان به مادر گفته بود: برو مدرسه ببين چي ميگن! اگر مي شه با حجاب درس بخونه تا خر كجا كه دوست داشت ادامه بده، اگر نه… . تا صبح خوابهاي جورواجور ديدي. صبح مادر پرونده تحصيليات را برداشت و با هم راهي مدرسه شديد. مدير با اينكه از ديدن كارنامهات ذوق زده شده بود و خيلي مي خواست در مدرسهاش ثبت نامت كند، ولي با نااميدي به مادر گفته بود كه قانون اجازه نمي دهد دخترها در كلاس محجبه باشند. و در قسمتي ديگر مي خوانيم: تابوت شهدا را آورده بودند. اما از پيكر محمدصادق خبري نبود. مي گفتند در راه است. جنازهاش را به اشتباهي به مشهد برده بودندو پيكرش را گرد حرم طواف دادند. همان زيارتي را كرد كه روزهاي آخر به دلش مانده بود. لازم به ذكر است، اين كتاب زندگينامه داستاني براساس زندگي فاطمه معظمي فرزند شهيد علي اكبر معظمي، خواهر شهيد محمدصادق معظمي و همسر جانباز كاظم اسلام پور است كه به كوشش معصومه زارع نوشته شده است
چشمهساری در كویر: زندگی نامه داستانی براساس زندگی فاطمه معظمی فرزند شهید علیاكبر معظمی، خواهر شهید محمدصادق معظمی، همسر جانباز كاظم اسلام پور
موضوع: | داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | به كوشش: معصومه زارع |
ناشر: | رياست جمهوري ستاد رسيدگي به امور آزادگان |
سال نشر: | 1391 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2987817 |