بین دنیا و بهشت خاطرات پرستاري هجده ساله يك پدر از پسر جانبازش، هجده سال فرصتي كافيست تا جواني نورسته عاقله مردي شود جا افتاده. اما جواني كه در هفده سالگي به جبهه رفته بود، يكسال بعد با حال و روزي به خانه برميگردد كه تا هجده سال بعد نصيبش از اين دنياي خاكي چيزي نباشد جز يك تخت در گوشه خانه.موج گرفتگي جوان را به كما ميبرد و تا هجده سال بعد كه جام شهادت بنوشد، پرستاري پروانهوار پدر و مادر او را زنده نگه ميدارد. شرح اين پرستاري در كتاب «بين دنيا و بهشت» آمده است تا با خواندن آن سرمان را از شرم پايين بياندازيم و در برابر زحمات خالصانه آن پدر و روزهاي سخت آن شهيد خضوع كنيم.
نويسنده «بين دنيا و بهشت» سعي دارد با آوردن لغات ساده و بيپيرايه زندگي جانبازي كه به قافله شهدا ميپيوندد را به تصوير بكشد. رحيم مخدومي ، نويسنده پركار ادبيات دفاع مقدس، بر آن است تا با بيان چهل و شش خاطره جذاب از زبان عاشق پدر شهيد محمد تقي طاهرزاده، خوانندگان اين كتاب پر شكوه را با زواياي دلدادگي پدر نسبت به پسر آشنا سازد.
رحيم مخدومي در ابتداي كتاب مذكور با آوردن چند جمله كه مخاطب را به ياد قرآن كريم مياندازد، او را به بهشت قرآن دعوت ميكند، گويي با آوردن اين جملات آگاهانه از قرآن ميخواهد يكي از كساني كه عامل به قرآن بوده است را معرفي كند. پس از جملات زيباي سر آغاز كتاب دريچهاي به زندگي جانباز شهيد محمد تقي طاهرزاده ميگشايد كه با هم ميخوانيم؛