بذار این جا بمونم

“بذار این جا بمونم “و “یه تاریخ نه چندان دور “عنوان دو نمایش‌نامه‌ای است که در این مجموعه برای گروه سنی “د “و “ه‌ “فراهم آمده است .در نمایش‌نامه اول “علیرضا”، “مازیار “و دیگر دوستانشان به همراه آقای “نظری ” جانبازی که معلم پرورشی است عازم اردو می‌شوند .آنان به شلمچه می‌روند .در آن جا علیرضا و مازیار در کنار خاکریز مشغول گفت و گو می‌شوند .علیرضا که پدرش را در جنگ از دست داده از مازیار می‌خواهد او را تنها بگذارد .از سوی دیگر مازیار با اصرار از او می‌خواهد تا به دیگران ملحق شوند .سرانجام علیرضا می‌گوید که پدرش در همین منطقه شهید شده و اینک بوی او را استشمام می‌کند .درپی آن، پس از گفت و گوهایی، علیرضا در عالم رویا پدرش را می‌بیند و با او درد دل می‌کند . پس از آن آقای نظری بدانجا می‌آید و علیرضا آنچه را در عالم رویا دیده برای او بازمی‌گوید .او از آقای نظری می‌خواهد تا حرف‌هایش را باور کند .آقای نظری نیز از او می‌خواهد تا به دیگران بپیوندد .