ماجرای داستان در شب عروسی “مانی “و “مانا “در اصفهان رخ میدهد” .مانا” دختری است از اهالی سوسنگرد که مادرش به علت فلج بودن نتوانسته در شب عروسی دخترش حضور یابد .در اولین دقایق عروسی، مانی که در ارتش خدمت میکند .خبر حمله نیروهای عراقی را میشنود .چند روز بعد از عروسی، “مانا “برای یافتن مادرش به تنهایی عازم دیارش میشود که در محاصره دشمن است ….
باران كه ميآيد تو را انتظار ميكشم
موضوع: | داستان |
---|---|
محل نشر: | اصفهان |
نویسنده: | نويسنده فريدون خسروي؛ مستند بهروايت محمد حسندخت |
ناشر: | نقش مانا |
سال نشر: | 1381 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | https://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/665161 |