كتاب پزشكی اجباری به بازگویی خاطراتی از هشت سال دفاع مقدس می پردازد كه به صورت بخشهایی مجزا و كوتاه در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
در بخشی از این كتاب میخوانیم: “همچنان كه قیچی به دست مشغول جدا كردن چسب زخم بودم، یكی از اطرافیان عرق پیشانیام را همچون جراحان فوق تخصص با دستمال كاغذی خشك میكرد! این كار مرا به لبخند طنزآمیزی واداشت و در دل گفتم: دخترم كجایی؟ بیا پدرت را ببین چه مقامی پیدا كرده!”