در سپیدهدم ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۶۰، رزمندگان سلحشور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با استعانت از نام پنج تن آل عبا، عملیات غرورآفرین امالحسنین (ع) را در گسترهای به مساحت ۲۰ کیلومتر مربع در محور کرخه کور (نور) و سوسنگرد به اجرا درآوردند. این نبرد، که با هدف گمراه سازی دشمن و تضعیف ساختار فرماندهی او در راستای تسهیل عملیات بزرگ فتحالمبین طراحی شده بود، با وارد آوردن ضربات مهلک بر پیکره ارتش بعثی به ثمر نشست. گزارشها حاکی از آن است که در این کارزار، حدود ۸۵۰ تن از متجاوزان به هلاکت رسیده یا مجروح گشته و ۱۵۰ نفر نیز به دست توانمند رزمندگان به اسارت درآمدند. افزون بر این، یگانهای زرهی دشمن متحمل خسارات سنگینی شده و ۱۵ دستگاه تانک و نفربر به همراه ده ها قبضه سلاح سبک و سنگین و ادوات نظامی دیگر منهدم گردید. در پایان این نبرد پیروزمند، نیروهای خودی ضمن انهدام ۷ قبضه خمپارهانداز، موفق به جمعآوری مقادیری سلاح و مهمات و نیز به غنیمت گرفتن تعدادی خودرو و موتورسیکلت از قوای متخاصم گردیدند.
شرح عملیات ام الحسنین(ع)
در راستای ممانعت از تجدید سازمان و آرایش قوای ارتش بعث در جبهههایی چون چزابه و همچنین به منظور اخلال در تمرکز فرماندهی و ستادی دشمن، از سوی فرماندهان نظامی ایران تدبیری اتخاذ گردید تا با اجرای رشته عملیات فریبندهای در نقاط مختلف جبهه، به استثنای منطقه عملیاتی فتحالمبین، دشمن را دچار سردرگمی و تشتت نمایند.
در این میان، از میان طرحهای پیشنهادی، تنها طرح عملیات «امالحسنین (س)» مجال ظهور یافت. این عملیات، که طی سه مرحله در روزهای بیست و چهارم، بیست و پنجم و بیست و ششم اسفندماه سال یکهزار و سیصد و شصت خورشیدی در محور حمیدیه – کرخه نور به وقوع پیوست، عرصه ظهور تاکتیکهای نوین جنگهای نامنظم از سوی رزمندگان ایرانی بود. دلیرمردان سپاه اسلام با استقرار در جنوب کرخه، ضربات سهمگینی بر پیکره نیروهای متجاوز وارد آوردند.
در این نبرد، میزان خسارات وارده به نیروهای خودی در قیاس با دشمن ناچیز بود، حال آنکه ارتش بعث متحمل ضایعات سنگینی گردید؛ به طوری که بیش از هشتصد و پنجاه نفر از نفرات دشمن کشته، زخمی یا به اسارت درآمدند و پانزده دستگاه تانک و نفربر و نیز هفت قبضه خمپارهانداز منهدم گردید.
یادآور میشود که در منطقه سید جابر، همرزمان شهید چمران استقرار داشتند. موقعیت سید جابر در جنوب حمیدیه و در مجاورت شریان حیاتی کرخه نور قرار داشت. عمده قوای دشمن در آن سوی رودخانه، در جبهه جنوبی، موضع گرفته بودند. در این ناحیه، ارتش عراق اقدام به احداث خاکریزی دفاعی نموده بود که امتداد آن از جاده خرمشهر آغاز و تا جنوب رودخانه ادامه مییافت. در مقابل سید جابر، دشمن موضعی به شکل نعل اسب ایجاد کرده بود که در فاصله تقریبی چهارصد متری از رودخانه واقع شده بود. تخمین زده میشد که در این ناحیه، حدود دو گردان از نیروهای ارتش بعث مستقر باشند.
بر این اساس، تصمیم بر آن شد تا در این محور، عملیاتی محدود و به منظور فریب دشمن به اجرا درآید. هدف غایی، تسهیل عملیات بزرگ فتحالمبین بود. تیپ زرهی دشمن، که در غرب اهواز مستقر بود، در جریان پاتکها نقش تعیینکنندهای ایفا میکرد. هدف اصلی، معطوف نمودن توجه این تیپ به منطقه نبرد و کشاندن آن به سوی خود بود، تا بدین ترتیب، نیروهای خودی در محور اصلی فتحالمبین با کمترین مقاومت به اهداف از پیش تعیینشده دست یابند. مسئولیت برنامهریزی و اجرای این عملیات، که بعدها به نام «امالحسنین» شهره گشت، بر عهده سپاه خوزستان و به فرماندهی سردار رشید اسلام، علی هاشمی، محول گردید.
لازم به ذکر است که مراحل شناسایی و گردآوری اطلاعات مربوط به منطقه عملیات، قریب به چهل و پنج روز به طول انجامید. در اثنای نامگذاری عملیات، حاج علی هاشمی از روحانی حاضر در جلسه استدعا نمود تا القاب و کنیههای حضرت صدیقه طاهره (س) را بر زبان جاری سازد. روحانی مزبور پس از برشمردن القاب بیشمار آن بانوی مکرمه، به نام «امالحسنین (س)» اشاره نمود، که با استقبال وافر حاج علی مواجه گردید، چه آنکه هم نام مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) و هم نام گرانقدر امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) را در خود داشت. بدین ترتیب، رمز عملیات نیز به نام «فاطمه الزهرا (س)» مزین گردید. استعداد رزمی نیروهای خودی در این عملیات، بالغ بر سه گردان تخمین زده میشد.
در فردای آن روز، دشمن دست به پاتکی سنگین زد، به گونهای که حتی از پهنه رودخانه کرخه نیز عبور نمود و لشکر شش زرهی عراق به میدان نبرد گام نهاد. این دقیقاً همان سناریویی بود که در طرح عملیات پیشبینی شده بود. کانون اصلی درگیریها، منطقه عملیاتی سید جابر بود که صحنه ایثار و جانفشانی رزمندگان اسلام گردید.
نتایج عملیات
عملیات امالحسنین (س) نتایج قابل توجهی را به همراه داشت که گواهی بر موفقیت نیروهای ایرانی در این نبرد بود. در این عملیات، رزمندگان ایرانی توانستند ۱۵ دستگاه تانک و نفربر، تعدادی سلاح سبک و سنگین، ۱۰ دستگاه خودرو و ۷ قبضه خمپارهانداز را به غنیمت بگیرند. علاوه بر این، شمار کشته و زخمیهای دشمن به ۷۰۰ نفر و تعداد اسیران به ۱۵۰ نفر رسید.
در پی این موفقیت چشمگیر، صدام حسین به امید حملهای وسیع، گروهی از نیروهای خود را به این منطقه اعزام کرد تا از هرگونه حرکت احتمالی نیروهای ایرانی ممانعت به عمل آورد. این اقدام باعث شد تا ابتکار عمل به طور چشمگیری از دست بعثیان خارج شود. به موازات این تحولات، ماهوارههای آمریکایی با تصاویر برداشتهشده از منطقه، توجه صدام را بار دیگر به جبهههای دزفول و شوش جلب کردند و از تمرکز سنگین قوای ایران در آن نواحی خبر دادند. با این حال، صدام که به رغم تمام تلاشهایش نتوانسته بود ایران را از ادامه عملیات بازدارد، ناچار شد آخرین تیر ترکش خود را رها کند و دست به حملهای بزند که سرنوشت جنگ را تحتتأثیر قرار دهد.
در پایان، ارزیابی میزان دقیق اثرگذاری این عملیات فریبنده بر آمادگی رزمی و آرایش نظامی دشمن در جبهه فتحالمبین، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و این سوال مطرح است که آیا این عملیات توانسته است قوای عراقی را به نحو موثری از منطقه اصلی نبرد منحرف سازد یا خیر. افزون بر این، تفصیل بیشتری در خصوص جزئیات تاکتیکهای جنگهای نامنظم بهکار رفته توسط رزمندگان ایرانی و میزان ابتکار عمل ایشان مورد نیاز است. کنکاش دقیقتر در اسناد و مدارک موجود، مصاحبه با شاهدان عینی و تحلیل دادههای نظامی میتواند در زدودن این ابهامات و دستیابی به درکی عمیقتر از نقش و اهمیت واقعی عملیات امالحسنین (س) در تاریخ جنگ تحمیلی، راهگشا باشد.