سعید امیرسلیمانی متولد 17 آبان 1321 در تهران است. پدرش علاقهمند به هنر بود و با موسیقیدانان نامدار زمان خود دوستی و مراوده داشت؛ مهمانان گاه و بیگاه خانه پدری امیرسلیمانی در شمیران بودند. نفس کشیدن در چنین محیطی او را از کودکی به هنر علاقهمند ساخت، به طوری که در همان دوران مدرسه نمایشهایی میساخت و نمایشهایی را که به همراه پدر و مادرش دیده بود با دوستانش دوباره اجرا میکردند.
او فعالیت جدی خود را در هجده سالگی و با ورود به تئاتر آناهیتا که سرپرستان آن مهین و مصطفی اسکویی بودند، آغاز کرد. او در آنجا با محمود دولتآبادی، محسن یلفانی، یدالله شیراندامی و مهدی فتحی همبازی بود. پس از طی دوره یکساله گروه آناهیتا، امیرسلیمانی توانست نقشی جانبی در نمایش اتللو نوشته شکسپیر به دست آورد که مورد توجه واقع شد.
او در همان زمان به عنوان کارمند، در اداره تئاتر مشغول بهکار شد. و در سال 1350 ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهای سپند و کمند امیر سلیمانی است که هردو در عرصه بازیگری فعالیت دارند.
مرحوم علی حاتمی در طول دوران فعالیت حرفهای خود، ارتباط نزدیکی با سعید امیرسلیمانی داشت. دوستی مشترک او و علی حاتمی و جمشید مشایخی به همکاری طولانی مدتی انجامید که آثاری همچون مجموعههای تلویزیونی داستانهای مولوی ، سلطان صاحبقران ، هزاردستان و فیلمهای سوتهدلان، کمالالملک و دلشدگان است. او در هر قسمت از مجموعه تلویزیونی سلطان صاحبقران نقش متفاوتی به عهده داشت و گاهی در یک قسمت در دو یا سه نقش ظاهر میشد.
پس از انقلاب اسلامی، امیرسلیمانی فعالیتهای تئاتری خود را با نویسندگی و کارگردانی نمایش پرستوها و اجرای نمایش نهار لعنتی یا مون اثر موریس انهکی – نمایشنامه نویس بلژیکی قرن نوزدهم – ادامه داد. ناهار لعنتی در سالن اصلی تئاتر شهر به اجرا گذاشته شد و با فروش پانصد هزار تومان رکورددار فروش نمایش تا آن تاریخ گشت. او در سال ۱۳۶۹ فیلم چون ابر در بهاران را ساخت که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی آن را نیز خودش بر عهده داشت.
امیرسلیمانی در سال ۱۳۷۳ از اداره تئاتر بازنشسته شد. او تا سال ۱۳۸۰ بهطور پیوسته در سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت داشت. او چند سال در دوبی اقامت داشت، تا آنکه با دعوت محمدرضا ورزی برای بازی در مجموعه تلویزیونی معمای شاه به ایران برگشت و فعالیت هنری خود را از سر گرفت.