در دوران هشت سال دفاع مقدس به راستی زنان در پشت جبهه ها حضوری فعالانه داشتند و در جایگاه مادر، همسر و خواهر، مردان خود را برای مقابله و ایستادگی در برابر دشمن متجاوزگر تشویق می کردند.
مادرانی که با تربیت مردان شجاع و بی باک، سبب شدند تا ایران اسلامی برای همیشه همچون گذشته تاریخ کشورمان، آزاده و سربلند و جاودانه بماند.
کتاب ” گل وینه” در بخش مقدمه، تو ملکه شهر منی بانو، بعد از تو من پدر می شوم، حنای دست بانو هنوز رنگ دارد، آسمان این خانه پر از ستاره است، ماه این خانه خواب ندارد، برای فردا هم یک دنیا باور دارد و اکابر دیروز مشق فردا را هم خط می زند، مطالبی را از خاطرات زنان عرصه دفاع مقدس بازگو می کند.
در مقدمه این کتاب می خوانیم:
نقش های گل وینه قالی بانوان دیار من رنگ مایه اش سرخ است. چون گل وینه ها بر رنگ سرخ که می نشینند بیشتر به چشم می آیند، دیروز بعد از سال ها که برگشتیم به تعداد سقف هایی که آوار شده بود نقش گل وینه ها در زیر آوار نمایان بود…..
در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
بانوی روزهای ابری خرمشهر است. خیلی از روزهای تقویمش را زیر آسمان خرمشهر با ماژیک سرخ، علامت زده. از زرین آباد و بمباران آبدانان هم خاطره ها دارد. خاطره هایش را که شمردم به تعداد روزهای تقویم است که بر او گذشته.
بانو ملکه، آنقدر متواضع و دوست داشتنی است که تا ذوق مرا می بیند، گویی قانون ذهنش شده باید به من یادآوری کند که: به خدا من لیاقت ندارم شما از من بنویسید و چقدر ملکه مهربان این فصل سرخ من، روای ها دارد از گمشده های دیروز…
در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم:
تمثال صبوری است، بارها از خودم پرسیدم مگر می شود این همه حرف را، این همه درد را همواره پشت یک چهره آرام و یک لبخند پنهان کرد؟!..
و در بخش پایانی کتاب آمده است:
در زندگی روزهایی است و آدم هایی که یقین داری روزشمار خاطراتت تعدادی محدود از آن ها را به یادت می آورد. فرسنگ ها دورتر که می روی، پررنگ تر می شوند انگار…