(در3جلد )«محمدرضا شاه پهلوی» در دربار مانند یک بت پرستیده میشود. نمایندگان مجلس، نمایندۀ مردم نیستند، بلکه نمایندگان شاه هستند. شاه از خود هیچ ارادهای ندارد، او حتی نمایندگان مجلس را باید با مشورت آمریکا و انگلیس انتخاب کند. همسران شاه و دیگر اطرافیانش با اجازۀ سفارتخانهها انتخاب میشوند. رمان حاضر مقطعی از زندگی درباریان پهلوی را نشان میدهد. داستان از آنجا آغاز میشود که یکی از مردان ساده دل و با مرام کوچه و بازار با نام «محسن خیاط» جلوی مسجد شاه دو پاسبان را میبیند که پیرمرد هفتاد سالهای را کتک میزنند و میخواهند چرخ دستیاش را بگیرند. او با درافتادن با پاسبانها، پیرمرد را از چنگال دژخیمان شاه نجات میدهد و خود متواری میشود. این واقعه، دربار را تحریک میکند، به گونهای که رئیس شهربانی و ماموران اطلاعاتی بسیج میشوند تا محسن خیاط را دستگیر کنند و در واقع مانع از وقوع شورش شوند، اما نمیدانند که این کار، خود یک جرقۀ آتش است.
فتوا
موضوع: | داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | اکبر خلیلی |
ناشر: | فرهنگگستر |
سال نشر: | 1387 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/702866 |