خیابان مثل همیشه شلوغ است و من ساعت ده امتحان دارم، خدا کند که به موقع برسم. نباید دوباره جریان امتحان کارشناسی تکرار شود چون آن روز برف سنگینی باریده بود و من یک ساعت دیرتر به جلسة امتحان رسیدم، ولی چون کسی از جلسه خارج نشده بود مرا به جلسه راه دادند. به انتهای بزرگراه میرسم، دیگر چیزی به دانشکده نمانده است. همهچیز مرا به هراس میاندازد. چهرة رانندهیی، کابوس شبانهام را به خاطرم میآورد؛ کسی که شبهای امتحان با چاقویی تهدیدم میکند. به امتحان میرسم، برگه سوالها را پخش میکنند اما به جای برگة امتحان چاقویی روی میزم میگذارند. داستان مذکور تحت عنوان «کابوس» از مجموعة حاضر انتخاب شده که مشتمل بر داستانهایی کوتاه تحت برخی از این عناوین است: میخوام با هات حرف بزنم؛ فراسوی اینها؛ ننویس؛ آنتیگون؛ مهمان؛ رویا؛ ام؛ باور نمیکنم؛ میناهایی که خیس میشوند؛ دیوار کاغذی؛ یخبندان؛ و مهر خاموش.
کابوس
موضوع: | داستانهای کوتاه فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | فرخنده حقشنو |
ناشر: | انجمن قلم ایران |
سال نشر: | 1388 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1677761 |