‏سربازها به خانه برنمیگردند

کتاب حاضرحاوی مجموعه داستان‌های کوتاه با موضوعات جنگ ایران و عراق است و بر اساس قصه‌هایی از زندگی «سردار حسینعلی نوری» نوشته شده است. شهید نوری که فرماندة لشکری در عملیات شط علی در کردستان بود، سخت‌ترین کارها را در کمال آرامش انجام می‌داد. در ظرف سی چهل روز نقشة موقعیت دشمن را در جنوب آماده کرد و در آن عملیات با تمام آرامشی که داشت گردان خود را به پیش برد. «مجید» یکی از دوستان صمیمی او می‌گوید: در عملیات شط علی حسین فرمانده بود، نقشة عملیات را به دیوار کوبید و به هرکدام از ما توضیحاتی در مورد آن داد. همگی آماده بودیم. من را پشت آرپیچی قرار داد، در این عملیات پیروز شدیم و خیلی خوب به جلو پیش رفتیم که عراقی‌ها شیمیایی زدند. فرماندهان اعلام کردند همگی ماسک بزنند، اما «حسین» نزد. آنها که پشت‌ بی‌سیم بودند حالشان بد بود و به عقب برگشتند. در همین حین دیدم نعمت، یکی از بچه‌های گردان گریه‌کنان جلو آمد که «مجید»جان بی‌پدر شدیم».