ایرج، علی و احمد دوستانی بودند که ایام کودکی و نوجوانی را با هم گذرانده بودند. دوستی آنها عمیق و صمیمی بود. علی زودتر از همه، از اطرافیان حلالیت طلبید و عازم جبهه شد و بعد از مدتی شهید شد. احمد نیز طبق گفتة یکی از دوستان در یک حملة شیمیایی به درجه شهادت نایل شد. او قبل از رفتن پلاک خود را در کیف ایرج جاسازی کرده بود. بیست و سه سال از شهادت آنها میگذرد. احمد هنوز مفقودالاثر است و ایرج هر پنجشنبه به مزار شهدا میرود و با علی درد دل میکند و حسرت میخورد از اینکه دوستان صمیمی او شهید شدهاند و او مانده است.
جا مانده
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- داستان |
---|---|
محل نشر: | رشت |
نویسنده: | عباس روحی؛ با کوشش و اهتمام مرتضی تقیپورفلاح. |
ناشر: | رستگار گیلان |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2133559 |