رمان حاضر، با موضوع عاشقانه، قصّة فراز و نشیب زندگی دختری به نام «نرگس» و محبوبش «مازیار» است. «نرگس» دختر زیبای روستا، در کودکی مادر خود را از دست داده و همراه پدرمهربان و برادرانش در نزدیکیهای «سیاهکوه» زندگی میکند. «مازیار» پسر محبوب روستا، دل در گرو عشق «نرگس» دارد، و «نرگس» نیز عاشق وی است. «مازیار» و «نرگس» در صحبتهای انجام شده، از خوابشان تعریف میکنند و به طور غیرارادی منتظر اتّفاقات ناگواری هستند، و سرانجام اتّفاق ناگوار به حقیقت میپیوندد. ملخها به روستاها و مزارع حمله میکنند. قحطی و خشکسالی به مردمان روستا فشار آورده و آنها روستا را ترک میکنند. «نرگس» که یک هفته از «مازیار» بیاطّلاع است، با فرض اینکه «مازیار» روستار را بیخبر ترک کرده است، خود نیز برای زنده بودن روستا را ترک میکند و راهی سرنوشتی نامعلوم میشود. امّا در ادامه اتّفاقاتی رخ داده و ماجراهای غیرقابل پیشبینی به وقوع میپیوندد.
آخرین روز سفر
موضوع: | داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | شعبان پیرحیاتی |
ناشر: | نظری |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2073428 |