کتاب حاضر دربردارندة نه داستان کوتاه فارسی پیرامون جنگ ایران و عراق، و مربوط به سالهای 59-67 با این عنوانهاست: مهم نیست!؛ احتیاط! جاده لغزنده است؛ داغ؛ یادگار خون سرو؛ دوباره تو بودی و باید از روی جنازهام ردشی!؛ پشت روشنایی روز؛ امانت و وقتی خدای پروانه دوست داشته باشد. «مهمنیست» داستان دختر جوانی است که پدرش تازه از آسایشگاه به خانه آمده و به دنبال خواهر کوچکش رفته است، تا او را از مدرسه به خانه بیاورد. در راه برگشت موج جنگ او را میگیرد و با فریاد زدن و تکرار کلمات عمار عمار یاسر، حاجی میشنوی؟ و… مردم دور او جمع میشوند. دختر و مادرش خود را به آنجا میرسانند. او متوجه میشود که حال پدرش از همیشه بدتر شده است. دختر جوان فقط اشک میریزد و لحظه به لحظه حال پدرش وخیمتر میشود، سرش را به دیوار میکوبد و به شهادت میرسد.
لیموترش
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | داود ملکی صیدآبادی |
ناشر: | نیلوفر سپید |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2144469 |