زهرا کوچولو جوجهای داشت که همیشه با او بود. جنگ بود و زهرا و خانوادهاش همیشه مجبور بودند هنگام موشکباران به زیرزمین خانه پناه ببرند. زهرا جوجه را در جعبة کفش میگذاشت، اما جعبه برای جوجه مثل قفس بود. برای همین گوشة حیاط با جعبهای بزرگتر و خاک برای جوجهاش سنگر ساخت. دوباره موشکباران شد. زهرا و خانوادهاش به حیاط همسایه پناه برده بودند. وقتی صبح زهرا به خانهشان برگشت، دید که روی سنگر با خاک و آهن و آجر پوشیده شده است. آجرها را کنار زدند. جوجة زهرا هنوز زنده بود. کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی آهنگین دربارة دفاع مقدس است که برای گروه سنی (ب) به نگارش در آمده است.
سنگر چوبی
موضوع: | جنگ ایران و عراق،۱۳۵۹- ۱۳۶۷. -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | جعفر ابراهیمی |
ناشر: | صریر |
سال نشر: | 1388 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1829264 |