ماههای دوم و یا سوم اسارتمان بود و روزهای اول ورودمان به اردوگاه دوازده را میگذراندیم، تابستان بود. از زمین و هوا حرارت میبارید. از آنجا که سایبانی نداشتیم و ورود به آسایشگاه ممنوع بود، بنابراین خیلی سریع عطش بر ما غلبه میکرد. در یکی از همین روزهای طاقتفرسا، در چنین وضعیتی بعضیها آب را روی ما بستند. بیآبی از یک طرف و گرمای شدید تابستان از طرف دیگر، باعث شده بود که دهان و لبها خشک و چهرهها سیاه شود و دیگر کسی نای صحبتکردن نداشته باشد. این وضعیت تا جایی پیش رفت که بعضی از بچهها تا دم مرگ رفتند. یکی از این عزیزان به نام “رحمتی” که ظاهرا بیش از چهل سال داشت، بر اثر شدت عطش و گرمای شدید، همانطور کنار ستون آسایشگاه ایستاده بود، نقش بر زمین شد و با تاسی به مولایش ابا عبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید. در کتاب حاضر، خاطرات عدهای از روحانیون آزاده، از دوران اسارت ذکر شده است. طبیب دردمندان، دلیل بیپایه، اعتراف کن روحانی هستی، مناجات شعبانیه، عشق به امام حسین (ع) و… عناوین برخی از خاطرات درج شده در کتاب هستند.
شکوفههای صبر
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹-۱۳۶۷ -- آزادگان -- خاطرات |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | زاغیان، اصغر |
ناشر: | پیام آزادگان |
سال نشر: | 1386 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1104193 |