در چهار داستان اول، عمق و استمرار تنهایی، دغدغه و دلهره مدافعان آموزشندیدهای که تنها با اسلحه غیرت و بصیرت به میدان مقابله با تجاوزگریها و حریمشکنیها آمدهاند، به تصویر کشیده شده است. نویسنده قصد معرفی و ترسیم شخصیت فردی قهرمانان داستانها را ندارد، زیرا هر یک از شخصیتها نمادی از روحیه و شخصیت جمعی مردم ایراناند. حجتالله ایزدی در داستان «فرصت نیست» از نگاه آنان که چشم به راه عزیزان خود هستند و در داستان «بیخبری» از نگاه بازماندگانی که هنوز با فقدان عزیزان خود کنار نیامدهاند، به دوران دفاع مقدس میپردازد. در داستان «فراموشی» دوستان یک جانباز، که سالهاست در کما به سر میبرد، به ظاهر میکوشند ارتباط گسسته وی را با اطرافیان بازسازی کنند. در «رازقیها» یک رزمنده دلتنگ ایام جبهه غربت خود را در فضای جنگ مرور میکند. داستان «کشف خویشتن»، که بخش اعظمی از بخش دوم کتاب را به خود اختصاص داده است، در پوشش تشکیل یک تیم برای پیدا کردن اجساد شهدا، تلاش همه دلبستگان فرهنگ دفاع مقدس را برای حفظ پیوند خود با آن دوران مرور میکند. در این کتاب، توجه ویژه به سه عنصر سادگی، دقت و عمق داستانها معطوف شده است. گزیده متن: باران به یقین نعمت است، زیرا غبارها را از روی خیالها و یادها میزداید. باران نعمت است. اما آیا جنگ هم نعمت است؟ آری جنگ هم نعمت است، چون حقیقت پنهان را آشکار میکند.
کشف خویشتن
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- شهیدان -- داستان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | ایزدی، حجتالله |
ناشر: | سوره مهر |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1992000 |