در «لبخند در غربت»، حسین از مجروحان جنگی در یکی از زندانهای صدام بعثی اسیر بود و سرطان پوست روزبهروز او را ضعیفتر میکرد. حاجی «ابوترابی»، که همه او را دوست میداشتند، همیشه به حسین سر میزد. روز آخر دکتر «قاسمزاده» به او گفت که حسین دیگر دوام نمیآورد. حاجی برای آخرینبار با شوخیهای خود، لبخند را بر لبان حسین نشاند و برای همیشه با او خداحافظی کرد. مجموعة حاضر، حاوی داستانهایی کوتاه در خصوص آزادگان و جنگ ایران و عراق تحت این عناوین است: سید ناشناس؛ لبخند در غربت؛ خواب شیرین؛ به قشنگی سفرة عید؛ بازگشت به سوی دوست؛ سفرة آشتی؛ پرندة دوستی؛ کتاب مخفی؛ و دیدار آخر.
لبخند در غربت
موضوع: | جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹-۱۳۶۷ -- آزادگان |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | مسلم ناصری |
ناشر: | پیام آزادگان |
سال نشر: | 1387 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1221611 |