نمایشنامهی معلمی به نام صفر، ماجرای “صفر” و “حمید” دو دوستی است كه به پیشنهاد “صفر” تصمیم میگیرند خدمت سربازی خود را به عنوان “سرباز معلم” سپری كنند. آن دو به روستایی در مرز ایران و عراق عازم شده و مشغول تدریس میشوند. جنگ آغاز میشود و “حمید” و “صفر” اسیر میشوند. “صفر” بر اثر مقاومت در اسارت به شهادت میرسد. اما “حمید كه ارشد آسایشگاه اسرا بوده، به ایران بازمیگردد. او برای یافتن مدارك خود به روستای محل خدمتش مراجعه میكند. اهالی روستا، منتظر معلم جدیدی به نام بشارت هستند. اما با ورود “حمید” صاحبخانه به خیال این كه او آقای “بشارت” است، خبرش را به بچههای مدرسه میدهد و آنها نیز به تدارك مراسم استقبال مشغول میشوند….”
معلمی به نام صفر “نمایشنامه”