چایخانه مکان معروفی در شهر اهواز بوده است که پس از انقلاب اسلامی و در دوران جنگ توسط مرحوم بی بی علم الهدی به یکی از مراکز پشتیبانی جنگ تبدیل شد و زنان بسیاری از سراسر کشور به این چایخانه که در آن زمان به رختشورخانه معروف شده بود، آمدند و در گم نامی و بی ادعایی کامل 8 سال تمام لباسهای خونی و خاک آلود و پاره رزمندگان و شهدا را شستند و دوختند و وصله زدند و رفو کردند و سالم و تمیز و مرتب تحویل دادند.
از این زنان فداکار که سالهایی از عمرشان را بر سر این کار گذاشته بودند، سالها سخنی نبود. بسیاری از آنها در اثر شستن لباس شیمیایی شهدا، شیمیایی شدند و تعدادی هم شهید، اما از آنجا که باور داشتند چون کارشان فقط برای خدا بوده و به تبع نباید درباره این فداکاریها سخن گفت، چیزی نگفته بودند تا اینکه تدوینگر و نویسنده این کتاب در پاییز سال 90 به سراغ فرمانده این گروه و خانمهای ستاد پشتیبانی میرود و بالاخره آنها را متقاعد میکند که از خاطراتشان بگویند و نتیجه این خاطرات هم اکنون وارد بازار کتاب شده است.