‏تفحص

كتاب “‏تفحص” حاصل سفرهاي حميد داودآبادي به فكه و گزارش هاي وي از عمليات تفحص، كشف و تشييع شهدا ار فكه تا تهران است. در مقدمه كتاب بعد از اينكه نويسنده توضيح مي دهد چگونه شهدا پيدا مي شوند به مراحل شناسايي شهيد بعد از يافتن شهدا اشاره مي كند. سپس خاطراتي از عمليات تفحص با عنوان هايي چون «آن پيرمرد سالخورده»، «كنار جنازه عراقي»، «وقتي مين والمري گل كرد» و … بيان شده است. در پايان اين كتاب تصاويري ديدني و منتشر نشده از عمليات تفحص و فعاليت هاي مربوط به اين فعاليت با ارزش و مقدس ارائه شده است. چگونه و چرا پيكر شهدا در مناطق جنگي باقي مي ماندند؟، چگونه و به چه وسيله پيكر شهدا پس از سال ها، پيدا مي شوند؟، چگونه استخوان هاي شهداي ايراني و اجساد عراقي تفكيك مي شوند؟، چگونه پس از سال ها، مكان دفن شهدا در مناطق عملياتي شناسايي مي شود؟، چگونه و چرا نيروهاي تفحص در عمليات كشف شهدا، خود به شهادت مي رسيدند؟، و ده ها و بلكه صدها «چگونه» ديگر، كه طي تحقيق ميداني در مناطق عملياتي تفحص و گفت وگو با پيشكسوتان تفحص و جستجوي پيكر مطهر شهدا، در كتاب تفحص به آنها پاسخ داده شده است. تفحص اولين و تنها كتابي كه به سوالات و ابهامات پيرامون باقي ماندن، كشف، تبادل و تشييع پيكر مطهر شهداي دفاع مقدس، مستند و معتبر پاسخ مي دهد. در بخشي از اين كتاب خاطره اي با عنوان «شهيد خفته در برانكارد» آمده است: «يكي از مواردي كه خيلي انسان را تحت تأثير قرار مي داد و بغض گلوي آدم را مي گرفت، شهدايي بودند كه با برانكارد دفن شده بودند و اين نشان دهنده اين بود كه آنها به حال مجروحيت دفن شده اند. در منطقه والفجر يك در فكه، زير ارتفاع 112، به پيكر شهيدي برخورديم كه روي برانكارد، آرام و زيبا داراز كشيده بود. سه تا قمقمه آب كنارش قرار داشت. هر سه تا قمقمه پر بودند از آب. احساس خودم اين بود كه نيروها هنگام عقب نشيني نتوانسته اند او را با خودشان ببرند، براي همين، هركسي كه از راه رسيده، قمقمه اش را به او داده تا حداقل از تشنگي تلف نشود. او آرام بر روي برانكارد خفته و به شهادت رسيده بود. رويش را انبوهي از خاك پوشانده بود و گياهان خودروي منطقه بر محل دفن او سبز شده بودند چند شقايق سرخ هم آنجا به چشم مي خورد.»