کتاب “خون و شرف” در ۶ فصل و در۲۴۸ صفحه تهیه و تنظیم شده است. حضور در جبهه، عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس، عملیات خیبر و… از بخش های این کتاب است. همچنین در بخش آخر کتاب، تصاویری از دوران دفاع مقدس به چشم می خورد.
در صفحه۹۷این کتاب می خوانیم که :
فرماندهان و گروهانها و سرگروهانها مشغول تقسیم هدایای مردمی بین نیروهایشان بودند. خیلی دلم می خواست بدانم که مردم خوب کشورمان به فرزندان رزمندهشان چه چیزهایی را هدیه کردهاند. در میان هدایای فراوانف نامهی بدون پاکت یک شاگرد مدرسه توجهام را جلب کرد. آن را برداشتم و شروع به خواندن کردم. وقتی که نامه به پایان رسید، می خواستم فریاد بزنم و از راه دور به او بگویم دستان کوچک تو را هزاران بار می بوسم که قلم به دست گرفتی و احساسات پاکت را روی ورق کنده شده از دفتر مشقت به زیباترین روش بیان کردی…
نامه را چندین بار خواندم. نمی دنم به این نوجوان کدام معلم ادبیات درس خوب انشا نوشتن را آموخته بود. آیا در نوشتن آن نامه پدر و مادر کم سواد یا شاید بی سوادش هم به او کمک کرده بودند؟ آیا معلم مدرسه کلمات را برای او دیکته کرده بود؟