پیرزنی عرب و جنوبی در جلوی خانه نشسته است و خاطرات خود را مرور میکند او یک پسر به نام فاخر و دو دختر به نامهای حلیمه و حکیمه دارد. «رافع» شوهر حکیمه بلدچی عراقیها شده است و فاخر که این موضوع را ننگ میداند، رافع را کشته و خود نیز به دست عراقیها به شهادت رسیده است. عراقیها جنازه رافع را با احترام تشییع میکنند و قرار است جنازه فاخر در کوچه، طعمه سگهای گرسنه شود و هر کس که برای بردن جنازه اقدام کند کشته خواهد شد. جنازه توسط عراقیها داخل کوچه قرار داده میشود و حلیمه و مادرش تصمیم میگیرند به هر قیمتی که شده جنازه را از گزند سگها در امان نگه دارند که در همین هنگام طوفانی شدید در میگیرد و ماجرا به گونه ای دیگر پیش میرود.
به رنگ حماسه
موضوع: | نمایشنامه فارسی -- قرن ۱۴ |
---|---|
محل نشر: | تهران |
نویسنده: | نوشته عبدالرضا حياتي |
ناشر: | اميركبير |
سال نشر: | 1389 |
شابک: | اطلاعاتی ثبت نشده |
کتابخانه ملی: | http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1981758 |