کتاب «فصلی از پایداری گیلانغرب» نوشته محمود ترحمی دارای یازده فصل اعم از «تق و توق»، «شیر زن»، «دخیل ابوالفضل (ع)»، «ظفر مبارک»، «در دل عراقیها»، «خائنین به وطن»، «عروسی شهادت»، «مبارک باشد»، «آزادگان»، «دومین شهر مقاوم»، «عکسها و نقشهها و «منابع» است.
در بخشی از کتاب «فصلی از پایداری گیلانغرب» درباره «یادداشت نویسنده» آمده است:
مبارزات خستگیناپذیر زنان و مردان گیلانغرب در طول سالهای سخت دفاع مقدس برای خیلیها ناشناخته مانده است، آنها رودهایی سرشار از آب زلال بودند که در کویر عطشناک جهاد، جاری شدند و با رزمجانانه خودشان، کوهها و دشتهای گیلانغرب و شهرهای اطرافشان را سرسبز از عشق به خدا کردند.
شگفتانگیز است که شهر مقاوم دزفول برادر خوانده گیلانغرب، به عنوان شهر مقاوم در کشور باشد ولی در بین مردم ما کمتر از گیلانغرب یاد شود یا درباره حماسه ماندگار آن کتاب نوشته شود؛ ما که هشت سال دوران دفاع مقدس را با جنگ و در جنگ سپری کردهایم کولهباری از تجربه و خاطره داریم که لایهای از گرد فراموشی بر آن نشسته و روزبهروز این لایه ضخیمتر میشود.
خاطرات گهربار آن دوران را نباید محبوس کرد بلکه باید بدون تحریف و تخریب به نسل بعدی سپرد؛ یکی از آن حماسههای بینظیر، مقاومت مردم شهر و روستاهای گیلانغرب است که با نبود اسلحه به نبرد با دشمن بعثی شتافتند و با بیل و کلنگ از دین و میهنمان دفاع کردند؛ شور و شعور حماسه مشارکت زنان و فرزندانشان در جنگ بود که به مدت هشت سال در منطقه ماندند و حاضر به ترک شهر و دیارشان نشدند.
آخر شهریور 86 بود که به راه افتادم و شب تا صبحی در اتوبوس بودم تا به کرمانشاه رسیدم، نخستین گام، به منزل برادر حسین نوریتبار رفتم، نخستین مصاحبهها انجام گرفت و نهال آمد به بار نشست.