نمایشنامه «خرمشهر، بغداد؛ سالهای زیر رگبار» نوشته مرتضی تقیزاده ساخت پیچیدهای ندارد و به آسانی میتوان اعتقاد نویسنده به تکرار شدن تاریخ را در این نمایشنامه احساس کرد. وی ماجرای نمایشنامهاش را با هفت شخصیت و چهار شخصیت اصلی «سلما»، «انور»، «عصمت» و «اشلی» دنبال میکند.
سلما، دختری ایرانی و قربانی اسارت در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که در جریان اسارتش به اجبار با افسری عراقی به نام «انور» ازدواج میکند اما زندگی جداگانهای از همسر عراقی انور پی میگیرد. دختری به نام «عصمت» حاصل این ازدواج تحمیلی است. فرزندی که با حمله نظامی آمریکا به خاک عراق، به سرنوشتی مشابه مادرش دچار میشود.
ازدواج سلما با انور در روند نمایشنامه به عنوان زخمی مطرح شده که حتی با وجود «عصمت» التیام نیافته است. این دو شخصیت بهعنوان عناصر جداگانهای از زندگی انور به نمایش در آمدهاند که سعی در کنارهگیری از پدر خانواده دارند. سلما، پیشآمد جنگ را فرصت مناسبی برای رهایی از زندگیِ مردی میداند که سالها مانند یک غنیمت جنگی با او رفتار کرده است. او و دخترش قصد عزیمت به ایران را دارند.