باغ رضوان

کتاب باغ رضوان برگرفته از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین احمد رضوانی فر است و در بخشی از کتاب می‌خوانیم: در گیر و دار تمامِ آمد و رفت‌ها، تمام گفتن و نگفتن‌ها، گاه گمان می‌کنم چقدر غافل شدیم از آنهایی که جوانمردانه رفتند و جانی عزیز را مخلصانه فدای ارزش‌ها کردند… ارزش‌هایی که نباید هرگز به دست فراموشی سپرده شوند.
و گاه غافل شدیم از آنهایی که دلشان برای پرزدن، پر می‌زد ولی ماندند و بی‌صدا در کنجی، خلوت گزیدند.
غافل شدیم از چفیه‌هایی که بوی سادگی و اخلاص داشت، از دل‌های بی‌ریا که برای پرواز از هم سبقت می‌گرفتند، از چشم‌هایی که لحظه‌ی شهادتِ هم‌قطاران را زیاد دیدند، از دست‌هایی که با بوی خون و خاک آشنا شدند، از کوله‌پشتی‌های پاره و خاکی، از نوجوانانی که زود بزرگ شدند، جبهه و سنگر را شناختند و رزم را تازیانه‌ی سلوک و قرب الی الله دانستند.
وقتی هر زمین، زمین کربلا باشد و هر روز، روز عاشورا؛ امروز جبهه و سنگر را در همین جامعه و روزگار باید پیدا کرد. تنها با چشمانی تیزبین و قلبی با ایمان می‌توان راه حق را یافت. از رعیت تا ارباب، از کارگر تا کارفرما، از زاغه نشین تا کاخ نشین و…. همه در هر جایی که هستیم، تنها زمانی در پیشگاه حضرت حق سربلند خواهیم بود که هرگز به ناحق رضایت ندهیم.