جلد سیاهش غم از دستدادن مجید را تازه میکند. وقتی هم که ورقش میزنی از عکسهای بچگی مجید شروع میشود تا عکسهای شهادتش و در نهایت ميرسد به عكسهاي مزار او. دلت میگیرد وقتی که او را پرندهای تصور میکنی که 30 سال پیش از این شهر و دیار پریده است و دلتنگش میشوی وقتی که سرزندگی و شادابیاش را در قاب مجموعه گاهِ نگاه میبینی.
یادگاریِ خوبی است اگر این مجموعة تصاویر را داشته باشی و هر از گاهی تماشایش کنی و شعرهای بهروز خاتم را كه زیر هر عکس نوشته شده بخوانی. شاید پیمانهای گذشته تازه شود با تازه شدن دیدار.